شماره ركورد :
1215975
عنوان مقاله :
رابطه طرحواره هاي ناسازگار اوليه با هوش هيجاني و تنظيم هيجاني در سالمندان مبتلا به ديابت
پديد آورندگان :
رامتين فر، هاله دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، رشت، ايران , عليزاده، ماندانا دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، رشت، ايران
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
78
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
87
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
طرحواره هاي ناسازگار اوليه , هوش هيجاني , تنظيم هيجاني , سالمندان مبتلا به ديابت
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: سالمندي فرايندي زيستي است كه تمام موجودات زنده از جمله انسان آن را تجربه مي­ كنند. هدف اين پژوهش بررسي رابطه طرحواره ­هاي ناسازگار اوليه با هوش هيجاني و تنظيم هيجاني در سالمندان مبتلا به ديابت بود. مواد و روش­ها: اين پژوهش از نوع توصيفي و به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل تمامي افراد سالمند مبتلا به ديابت مراجعه كننده به انجمن خيريه حمايت از بيماران ديابتي استان گيلان در يك ماهه پاياني سال 1398 به تعداد 541 نفر بود كه از بين آن­ها نمونه ­اي به تعداد 225 به روش نمونه ­گيري تصادفي طبقه ­اي انتخاب شد. براي جمع­آوري داده­ ها، از پرسشنامه ­هاي طرح‌واره ناسازگار اوليه يانگ (1998)، هوش هيجاني ماير و سالووي (1997) و تنظيم هيجاني گروس و جان (2003) استفاده شد. داده­ هاي پژوهش با استفاده از روش­ هاي آمار پارامتريك پيرسون و رگرسيون چندمتغيره تحليل شد. يافته ­ها: نتايج نشان داد بين طرحواره­هاي ناسازگار اوليه با هوش هيجاني در سالمندان رابطه معناداري وجود داشت (01/0P˂). همچنين بين طرحواره­هاي ناسازگار اوليه با تنظيم هيجاني در سالمندان رابطه معناداري وجود داشت (01/0P˂). در بخش ديگري از اين پژوهش نتايج نشان داد 4/24 درصد تغييرات طرحواره­هاي ناسازگار اوليه در سالمندان را مي­توان با استفاده از تغييرات متغيرهاي هوش هيجاني و تنظيم هيجاني تبيين نمود. نتيجه ­گيري: بر اساس نتايج يافته­ هاي اين پژوهش مي­توان نتيجه­ گيري كرد كه متغيرهاي هوش هيجاني و تنظيم هيجاني پيش­بين مناسبي براي طرحواره ­هاي ناسازگار اوليه در سالمندان مبتلا به ديابت مي ­باشد.
چكيده لاتين :
Background & Aim: Aging is a biological process experienced by all living things, including humans. The present study aimed to evaluate the relationship between maladaptive schemas and emotional intelligence with emotional regulation in the diabetic elderly. Materials and Methods: This was a descriptive and correlational study, and the statistical population included all the diabetic elderly referring to the Diabetes Support Charity Association in Gilan, Iran in the last month of the Persian year 1398 (2019). In total, 225 out of 541 individuals were selected by stratified random sampling. Data were collected using the maladaptive schemas and emotional intelligence (1998), Meyer and Salovi (1997) emotional intelligence questionnaires, and Gross and John (2003) emotional regulation questionnaires. In addition, data analysis was performed using Pearson parametric statistics and multivariate regression. Results: In this study, there was a significant relationship between maladaptive schemas and emotional intelligence in the diabetic elderly (P<0.01). In addition, a significant association was observed between the maladaptive schemas and emotional regulation of diabetic elderlies (P<0.01). In another part of the study, the results demonstrated that 24.4% of the changes in the maladaptive schemas of the elderly could be explained by using changes in emotional regulation and emotional intelligence of these individuals. Conclusion: According to the results of the study, the variables of emotional intelligence and emotional regulation properly predicted the maladaptive schema of diabetic elderly.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
پرستاري، مامايي و پيراپزشكي
فايل PDF :
8408845
لينک به اين مدرک :
بازگشت