عنوان مقاله :
بررسي رابطه رهبري اخلاقي و توانمندسازي روانشناختي با توجه به نقش تعديلگري رفتار شهروندي سازماني
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
تاجدار، سميرا دانشگاه آزاد اسلامي مشهد - دانشكده مديريت، ايران , صفر محمدلو، شيما دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده مديريت، ايران
كليدواژه :
رهبري اخلاقي , توانمندسازي روانشناختي , رفتارشهروندي سازماني , شهرداري مشهد
چكيده فارسي :
پژوهش حاضر به منظور بررسي رابطه رهبري اخلاقي و توانمندسازي روانشناختي با توجه به نقش تعديلگري رفتارشهروندي سازماني انجام گرديده است. در اين مطالعه ابعاد رهبري اخلاقي (جهت گيري فردي، انصاف، تسهيم قدرت، هدايت اخلاقي و وضوح نقش) و توانمندسازي روانشناختي با توجه به نقش تعديلگري رفتار شهروندي سازماني مورد سنجش و پژوهش قرار گرفته است. تحقيق حاضر از نظر هدف، كاربردي و به لحاظ جمع آوري اطلاعات، توصيفي از نوع توصيفي-تحليلي است. جامعه آماري در اين پژوهش شامل كليه كاركنان شهرداري مشهد ميباشد، كه بر اساس آخرين آمار ارائه شده، تعداد كل آنها برابر با 340 نفر ميباشد. نمونه آماري در اين پژوهش با استفاده از فرمول كوكران 180 نفر محاسبه گرديد. براي سنجش رهبري اخلاقي از پرسشنامه كالشون و همكاران (2011)، براي سنجش توانمندسازي روانشناختي از پرسشنامه اسپريتزر (1990) و براي سنجش رفتار شهروندي سازماني از پرسشنامه نگرو (1990) استفاده گرديد. براي سنجش روايي پرسشنامه ها از روايي صوري و روايي اعتبار عاملي تاييدي استفاده شد. ضريب پايايي پرسشنامه هاي رهبري اخلاقي 972/0، توانمندسازي روانشناختي 0/979 و رفتار شهروندي سازماني0/941 مي باشد كه توسط آلفاي كرونباخ بدست آمده است و براي همه مولفههاي آنها از 0.7 بيشتر بوده است. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه بين رهبري اخلاقي و توانمندسازي روانشناختي در شهرداري مشهد رابطه مثبت و معناداري وجود دارد و رفتارشهروندي سازماني نيز رابطه بين اين دو را تعديل مي كند. رهبري اخلاقي نيز به نوبه خود يكي از عواملي است كه توانمندسازي منابع انساني را به دنبال دارد و از آنسو رفتارشهروندي سازماني نيز به اخلاق مداري و توانمندسازي كاركنان در سازمان كمك مي كند. در واقع سازمانهاي اخلاق مدارو توانمند مي توانند سازمانها را يك قدم به سمت بهره وري بيشتر نزديك كنند.
چكيده لاتين :
اقد چكيده لاتين
عنوان نشريه :
دستاوردهاي نوين در مطالعات علوم انساني