بازتاب مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي دورۀ پهلوي دوم در نثر ادبي آن دوره

ادبيّات، نقش بسزايي در متبلور ساختن مسائل تاريخي يك دوره دارد و چه بسا بسي از وقايع تاريخي را بايد در دل همين متون ادبي جست. نويسندگان زيادي هستند كه متعهّدانه رسالت اجتماعي را برعهده گرفته اند و براي آگاه ساختن قشر عادّي مردم، به بازتاب واقعي مسائل يك دوره پرداخته اند. در دورۀ پهلوي دوم، پس از آزادي زندانيان سياسي، انتشار روزنامه ها و مجلّات، تشكيل احزاب و گروه هاي سياسي، ميدان وسيع تري در پيش روي روشنفكران قرار گرفت تا به نشر افكار استبداد ستيز خود بپردازند. بنابراين مردم عادي و كم سواد كه مخالف با نظام حاكم بودند، جزو روشنفكران قرار گرفتند. در اين مقاله، بر آنيم كه بر اساس روش كتابخانه اي و سندكاوي، به بررسي مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي اين دوره در نثر ادبي بپردازيم. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد كه در اين دوره، رشد ايدئولوژي سوسياليستي و ماركسيستي را داريم. مي توان گفت نقش مردم در تقويت نثر پايداري اين دوره بسيار حائر اهمّيّت است. نويسندگان اين دوره توانستند نقش برجسته اي در تقويت روحيۀ انقلابي مردم داشته باشند و ادبيّات معترضانۀ اين نويسندگان كه بيشتر از هر دوره اي مردمي تر شده است، نشان از بيان درد مردم دارد.

no abstract