مقايسه مداخلات ذهن آگاهي و بازتواني شناختي بر كاهش ولع مصرف و بدتنظيمي هيجاني در سوء مصرف كنندگان مواد

هدف: هدف مطالعه حاضر مقايسه درمان ذهن آگاهي و بازتواني شناختي بر ولع مصرف و بدتنظيمي هيجاني در مصرف كنندگان مواد شهر تهران بود. روش: اين مطالعه يك طرح نيمه آزمايشي با پيش آزمونپس آزمون و پيگيري با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش سوء مصرف كنندگان مواد مراجعه كننده به كلينيك هاي تخصصي درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. تعداد 47 نفر از ميان اين جامعه به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (گروه ذهن آگاهي=16 نفر و گروه بازتواني شناختي=15 نفر) و يك گروه كنترل (16 نفر) به عنوان نمونه مطالعه گمارده شدند. يك گروه آزمايش 8 جلسه درمان ذهن آگاهي و گروه ديگر آزمايش 12 جلسه بازتواني شناختي را دريافت كردند. گروه ها با مقياس ولع مصرف و مقياس دشواري در تنظيم عواطف مورد ارزيابي قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر مختلط تحليل شدند. يافته ها: نتايج بيانگر آن بود كه ذهن آگاهي و بازتواني شناختي بدتنظيمي هيجاني و ولع مصرف را در دو گروه آزمايش به طور معنا‌داري كاهش دادند و ذهن آگاهي دركاهش ولع مصرف اثربخشي بالاتري داشت. نتيجه گيري: درمان مبتني بر ذهن آگاهي و بازتواني شناختي با كاهش وسوسه مصرف و دشواري در تنظيم هيجان مي توانند مداخلات درماني مناسبي جهت بهبودي افراد وابسته به مواد باشند.