بررسي وجود چسبندگي ماليات بر درآمد شركت‌ها در سطح خرد

هدف: سياست‌هاي مالياتي از مهم‌ترين عوامل مؤثر بر متغيرهاي اقتصادي در سطح كلان محسوب مي‌شود. مطالعه چگونگي تغييرات درآمدهاي مالياتي نسبت به تغييرات توليد ناخالص داخلي (كشش مالياتي) از جمله مفاهيم اساسي در اين حوزه به شمار مي‌آيد. لذا، بر پايه استدلال فوق، هدف اصلي اين مقاله بررسي كشش مالياتي در سطح خرد (چسبندگي ماليات) است. در اين راستا، آهنگ تغييرات ماليات بر درآمد (سود) شركت‌ها در مقايسه با تغييرات سود شركت سنجيده مي‌شود. چسبندگي ماليات در صورتي وجود دارد كه نرخ كاهش در ماليات از نرخ كاهش در سود كمتر باشد.  روش: براي بررسي موضوع نمونه‌اي متشكل از 284 شركت پذيرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله سال‌هاي 1390 تا 1397 انتخاب شده است. داده‌ها با استفاده از رگرسيون تحليل شده است.  يافته‌ها: نتايج پژوهش نشان مي‌دهد چسبندگي ماليات در سطح شركت‌هاي مورد مطالعه وجود ندارد. به‌علاوه، تأثير متغيرهاي رشد اقتصادي و شدت سرمايه معنا‌دار نيست. بااين‌حال، اهرم مالي مي‌تواند چسبندگي ماليات را كاهش دهد. نتيجه‌گيري: دليل عدم چسبندگي ماليات را از يك بعد مي‌توان به سياست‌هاي مالياتي دولت و كاهش اتكا به ماليات بر سود شركت‌ها در سال‌هاي مورد مطالعه و همچنين توجه كم به ماليات بر عايدي سرمايه در ساختار مالياتي نسبت داد. از بعد ديگر مي‌توان تخصص شركت‌هاي پذيرفته‌شده در بورس نسبت به شركت‌هاي غيربورسي در برنامه‌ريزي مالياتي را در اين امر دخيل دانست. به‌طور خلاصه با توجه به اهميت درآمدهاي مالياتي در شرايط تحريمي حال حاضر كشور (كاهش نرخ رشد اقتصادي) مطلوب است وزن مناسبي در ساختار مالياتي كشور به ماليات بر عايدي سرمايه اختصاص يابد.