عنوان مقاله :
دست تاريك دست روشن بازنمودي از داستاننويسي غرب و سنت ايرانياسلامي
پديد آورندگان :
منصوري ، مجيد دانشگاه بوعلي سينا همدان - گروه زبان و ادبيات فارسي , كريمي ، مرجان - -
كليدواژه :
دست تاريك دست روشن , زخم شمشير , دختر قاضي , نماد , تأثيرپذيري
چكيده فارسي :
هوشنگ گنويسنده اي است با افكار پيچيده و در عين حال با لفظ پردازيهاي ساده كه در پس اين الفاظ صريح و قابل فهم، نمادهايي خاص و ناب، پنهان است كه ذهن پژوهشگر با كشف آنها به عظمت وسعت ديد نويسنده پي ميبرد. از جمله داستانهاي قابل تأمل و نمادينِ او دست تاريك دست روشن است. در اين داستان نويسنده با ژرف انديشي يك نويسندۀ ايدهآليسم و با به كارگيري فنون نويسندگي غربي مانند زخم شمشير بورخس و همچنين با استفاده از چارچوب داستان دختر قاضي از قاضي تنوخي، صاحب كتاب فرج بعد از شدت به صورت سمبليك و راهبردي به بيان مفاهيم عميق و تعيين كننده جامعۀ خويش مي پردازد. در اين جستار، تأثير دو داستانِ دختر قاضي در كتاب فرج بعد از شدت و نيز زخم شمشير از خورخه لوييز بورخس بر داستان دست تاريك دست روشن از هوشنگ گلشيري مورد تحليل و واكاوي شده است.
عنوان نشريه :
پژوهش ادبيات معاصر جهان
عنوان نشريه :
پژوهش ادبيات معاصر جهان