عنوان مقاله :
اصول سادهسازي متنهايِ كهنِ ادبي: مطالعۀ موردي كليله و دمنه
پديد آورندگان :
ساساني ، فرهاد دانشگاه الزهرا , جواديراد ، عطيه دانشگاه الزهرا
كليدواژه :
سادهسازي , بازنويسي , متن اصلي , متن سادهشده , كليله و دمنه
چكيده فارسي :
متنهاي كلاسيك ادبي داراي اهميت فرهنگي خاصي هستند، با وجودي كه گويشوران فارسيزبان هنوز ميتوانند اين متنهاي كهن را پس از صدها سال بخوانند و بفهمند (و اين ويژگي خاص زبان فارسي است)، ولي اين امر، بهدليل تغييرات واژگاني و تا حدي نحوي، براي نسل جوان و نوآموزان بهسختي امكانپذير است. از اين رو، بسياري از اين متنها براي كودكان و گاه بزرگسالان سادهسازي شده است. در اين پژوهش، كوشش شده است با بررسي داستانِ »موش آهنخور « از كليله و دمنه با نمونههاي سادهشدۀ آن مقايسه شود تا ضمن بررسي چگونگي تغييرات متن ادبي در روند سادهسازيها، روشهاي سادهسازي استخراج شود و درنهايت، الگويي كلي براي روند سادهسازي متنهاي كهن و كلاسيك ارائه شود. درنتيجه، چگونگي سادهسازي و شناسايي ابزارهاي واژگاني ـ دستوري مسئلهاي اين پژوهش بوده است. دليل انتخاب كليله و دمنه از يك سو اين است كه از نثرهاي فني و مصنوع فارسي بهشمار ميآيد و از سوي ديگر، بارها سادهنويسي شده است. در اين بررسي، تغييرها در چهار سطح صرفي، نحوي، واژگاني و متني طبقهبندي شده است. با توجه به بررسيِ انجامگرفته، سه نوع رويكرد به سازوكار سادهسازي متنهاي ادبي كهن فارسي مشاهده ميشود: 1. گرايش به وفاداري هم به محتوا و هم در صورت متن اصلي، 2. گرايش به وفاداري به محتوا و دستكاري در صورت متن اصلي و 3. گرايش به دستكاري هم در محتوا و هم در صورت متن اصلي. بنابراين، صورت هميشه دستكاري شده است. همچنين، دستكاريها را ميتوان در چهار سطح واژگاني، صرفي، نحوي و متني دستهبندي كرد.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني