ايده تنوع مدرنيته‌ها در برابر الگوي مدرنيته تك‌صدا

هدف اين مقاله، طرح و توسعه اين مطلب است كه مدرنيته وجود ندارد، بلكه مدرنيته‌ها وجود دارند و چون چنين است صورت بندي نظريه جديدي در مورد مدرنيته، فراتر از چهارچوب‌هاي نظري مدافع اصلي پروژه مدرنيته يعني يورگن هابرماس ضرورت دارد. چنين رويكردي كه ذيل عنوان «تنوع مدرنيته‌ها» پيش مي رود، ضمن توجه جدي به ادبيات انتقادي غير غربي در مورد پروژه ناتمام مدرنيته‌هابرماس ،تلاش مي كند تا چهار ويژگي اصلي تنوع مدرنيته‌ها كه خود حاصل تنوع فرهنگ‌ها است را به كمك ادبيات انتقادي غير غربي مورد بحث قرار دهد. نخست اين كه، تنوع مدرنيته‌ها به مثابه آلترناتيوي در مقابل مدرنيته منفرد، نظرگاه هاي همه‌شمول تاريخ را عمدتاً با ارجاع به تنوع تاريخ ها به چالش مي كشد. دوم اين كه، تنوع و تعدد كارگزاران يا فاعلان مدرن سازي به مثابه امري در توسعه مدرنيته‌هاي مختلف مورد توجه جدي قرار مي گيرد. سوم اين كه، مدرنيته مي تواند با ديدگاه ها و بصيرت هاي متفاوتي ظهور كند، تفاوت هايي كه خود نتيجۀ تفاوت هاي فرهنگي و تفاوت در عاملان و كارگزاران تغيير است. چهارم اين كه، ديدگاه «تنوع مدرنيته‌ها»، بي هيچ ترديدي پيوند بين مدرنيته و تمدن را مورد توجه قرار مي دهد و يك عامل مهم در تعريف و تشخيص عاملان مدرنيزاسيون را ميراث تمدني اي مي داند كه پروژه ها بر مبناي آن ساخته شوند و سامان مي گيرند، و چون چنين است مطالعه تنوع مدرنيته‌ها، همزمان يك مطالعه تمدني نيز هست.