اثرات زبان انگيزشي رهبر بر اشتياق كاركنان ازطريق متغيرهاي ميانجي ادراك از ارتباطات شفاف و متقارن، درك از ارتباط فرد‌ ـ ‌سازمان و شهرت درون‌سازماني ادراك‌شده‌

هدف پژوهش حاضر تعيين اثرات زبان انگيزشي رهبر ازطريق متغييرهاي ميانجي ادراك از ارتباطات شفاف، متقارن، درك از ارتباط فرد‌ـ‌سازمان و شهرت درون‌سازماني ادراك‌شده بر اشتياق كاركنان است؛ بدين‌منظور، 787 نفر از كاركنان شركت سرمايه‌گذاري (هولدينگ) توكافولاد به‌صورتِ طبقه‌اي متناسب با حجم شدند و به ابزارهاي پژوهش پاسخ دادند. ابزارها عبارت بودند از: پرسشنامۀ ارتباطات متقارن دوزير و همكاران (1995)، پرسشنامۀ ارتباطات شفاف راولينز (1992)، پرسشنامۀ ارتباط فرد با سازمان هان و گرونيگ (1999)، پرسشنامۀ شهرت سازماني گاردبرگ و فومبرون (2002)، پرسشنامۀ اشتياق كاركنان سَكس و روتمن (2006) و كانگ (2010)، پرسشنامۀ زبان انگيزشي رهبر وميفيلد و همكاران (1998). داده‌هاي پژوهش با روش الگوسازي معادلات ساختاري (SEM) تحليل شد. يافته‌ها نشان داد‌‌ بين زبان انگيزشي‌ بر ارتباطات‌‌ متقارن با ضريب تأثير 0.41، زبان‌ انگيزشي بر‌‌ درك از ارتباطات‌ شفاف با ضريب تأثير 0.48، درك از ارتباط متقارن دوطرفه بر درك از ارتباطات شفاف سازمان با ضريب تأثير 0.26، درك از ارتباطات شفاف سازمان بر ادراك ارتباط فرد از سازمان با ضريب تأثير 0.14، ادراك ارتباط فرد از سازمان بر متغييرهاي شهرت درون‌سازماني ادراك‌شده و اشتياق كاركنان به‌ترتيب با ضريب تأثير 0.61 و 0.64 و شهرت درون‌سازماني بر اشتياق كاركنان با ضريب تأثير 0.30 رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. پس فرضيۀ اصلي پژوهش تأييد شد؛ هرچند كه تأثير زبان انگيزشي به‌صورتِ مستقيم بر متغير اشتياق كاركنان با ضريب تأثير 0.04 معنادار نشد. بنابراين، مديران با شناخت جوّ و محيط سازمان باعث مي‌شوند ارتباط دوطرفۀ مناسب‌تري‌ با پيروان خود برقرار كنند و انتظارات و ذهنيات خود را راحت‌تر‌ و شفاف‌تر‌ با پيروان خود در ميان بگذارند. ازسوي ديگر، اين روابط شفاف و متقابل و زبان حمايت‌گر مديران ارشد باعث مي‌شود‌ كاركنان اين هولدينگ از بودن در اين شركت و يا مجموعه‌شركت‌هاي‌ اين هولدينگ احساس خوشايندي داشته باشندكه اين موضوع به بهبود روابط كاركنان با سازمانشان، شهرت درون‌سازماني اداراك‌شدۀ آنها و اشتياق كاركنان منجر مي‌شود‌.