كليدواژه :
وحدت وجود , خالقيت , عدم , واجب الوجود , مخلوقات , خيال
چكيده فارسي :
نويسنده در اين نوشتار در پي آنست كه با اشاره به برخي جنبه هاي پنهان نظرية وحدت وجود، اساس اين نظريه را كه با قول به نفي ممكنات و مخلوقات تكوين مي يابد، تبيين نمايد. وي قول به چنين نگرهاي را محصول انكار بديهي ترين شناخت ها دانسته و بيان مي دارد كه مبدع نظرية وحدت وجود يعني ابن عربي و هم اتباع وي، كمترين ارزشي براي شناختهاي حسي كه از راه حواس ظاهري حاصل مي شود و نيز كمترين اعتباري براي ادراكات عقلي قائل نبوده و با تحكم و بدون هيچ دليل عقلي و وجداني سعي در اثبات نظرية وحدت وجود بر مبناي آنچه خود، آن را دريافت هاي ذوقي و طور وراء طور عقل ميدانند، دارند. آنچه از توالي فاسد و نتايج هول انگيز، براين نظريه بار مي شود، از قبيل نيست انگاري و نهيليسم، لغو بودن ارسال رسل و انزال كتب، و نيزامتناع زيست اخلاقي و عمل اخلاقي و نيز جبرگرايي مطلق، براي هر موجود صاحب عقل و وجداني، جاي ترديدي در باطل بودن اين نگرة فلسفي عرفاني باقي نمي گذارد، ضمن اينكه اثبات مي نمايد اين آموزه كه اساس تصوف نظري را شكل مي دهد، بر مبناي انكار حقيقتي بنام مخلوق است كه
اين معنا خود خلاف صريح وجدان و بديهيات عقليه است.