بررسي نقش تصاوير هنري در مواجهه‌ منطقي مخاطب نوجوان با مفهوم مرگ براساس الگوي ساختارهاي نظام تخيل از منظر ژيلبر دوران (نمونه‌ موردي رمان آن‌سوي درياي مردگان)

ژيلبر دوران فيلسوف و متفكر فرانسوي، ريشه‌ بسياري از خيال‌پردازي‌هاي بشر را كهن‌الگوهايي مي‌داند كه خاستگاه اصلي آن‌ها ترس از گذر زمان و تلاش براي كنترل آن است. برهمين‌اساس نمادهاي خيالي را به دو منظومه‌ اصلي روزانه و شبانه تقسيم مي‌كند. منظومه‌ روزانه بازنمايي‌كننده‌ ترس از مرگ و منظومه‌ شبانه تعديل‌كننده‌ اين هراس است. اين رويكرد نقش شاياني در تشخيص انگيزه‌هاي پنهاني داشت كه به‌شكل ناخودآگاه خود را بر ذهن هنرمند تحميل مي‌كنند. رمان «آن‌سوي درياي مردگان» از معصومه ميرابوطالبي اثري است كه دغدغه‌ اصلي خود را مسئله‌ مرگ و نحوه‌ ارائه‌ آن براي مخاطب نوجوان قرار داده است. نويسنده در اين اثر با بهره‌گيري از تصاويري خيالي تلاش كرده است تا مخاطب خود را با جلوه‌اي متناسب از مرگ مواجه سازد. مقاله‌ حاضر كه به روش توصيفي – تحليلي انجام شده است در پي بررسي شيوه‌ اثرگذاري تصاوير رمان يادشده در تعديل ترس مخاطب نوجوان از مرگ است. نتايج نشان‌گر آن است كه نويسنده بيشترين استفاده را از منظومه‌ روزانه‌ تخيلات داشته است و در اين ميان ريخت‌هاي حيواني، تاريكي و سقوطي به‌ترتيب بيشترين انعكاس را دارند. تقابل‌هاي موجود در اين تصاوير بازنمايي‌كننده‌ مرگ و زندگي و هراس از مرگ و مواجهه‌ مطلوب با اين هراس است.