عنوان مقاله :
كارايي اسانس ميكروكپسول نعناع فلفلي (.Mentha piperita L) بر فراسنجههاي زيستي كنه تارتن دو لكهاي، Tetranychus urticae Koch (Acari: Tetranychidae)
پديد آورندگان :
السندي ، اياد دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه گياهپزشكي , هواسي ، محمدرضا دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه گياهپزشكي , گل محمدي ، غلامرضا سازمان تحقيقات،آموزش و ترويج كشاورزي - موسسه تحقيقات گياهپزشكي كشور , فراهاني ، سعيد دانشگاه تهران - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه گياهپزشكي , خردمند ، كتايون دانشگاه تهران، پرديس ابوريحان - گروه حشرهشناسي و بيماريهاي گياهي
كليدواژه :
فراسنجههاي زيستي , نعناع فلفلي , Tetranychus urticae , سميت , ميكروكپسول
چكيده فارسي :
كنه تارتن دو لكه اي Tetranychus urticae Koch (Acari: Tetranychidae)، از مهم ترين آفات كشاورزي بوده كه خسارت بالايي را به دامنه وسيعي از محصولات كشاورزي وارد مي كند. امروزه به علت مشكلات ناشي از آفتكشهاي شيميايي مانند بروز مقاومت و خطرات زيست محيطي، استفاده از اسانس هاي گياهي مورد توجه ميباشد. از شيوه هاي عمده در راستاي اصلاح خواص فيزيكي اسانس ها و كاربردي كردن آن در كنترل آفات كشاورزي، فرموله كردن آنها مي باشد. در اين راستا اسانس نعناع فلفلي .Mentha piperita L از طريق روش كواسرواسيون با انجام يكسري تغييرات ميكروكسپوله شد و تأثير غلظت هاي زير كشنده آن روي فراسنجههاي دموگرافي كنه تارتن دو لكه اي در شرايط دمايي 2±25 درجه سانتيگراد، رطوبت 5±60 درصد و دوره نوري 8:16 (روشنايي:تاريكي) ساعت بررسي شد.داده هاي بدست آمده براساس تئوري جدول زندگي دو جنسي تجزيه و تحليل شد. تمام غلظت هاي زير كشنده موجب كاهش معني دار دوره تخم ريزي، باروري كل و طول دوره زندگي كنه تيمار شده نسبت به شاهد شد. حداكثر و حداقل ميانگين طول عمر كنه هاي نر و ماده در گروه تيمار نشده و LC30 مشاهده گرديد. باروري كل از 34.98 در تيمار با غلظت LC30 تا 56.74 نتاج/فرد در شاهد متغير بود. كمتر ين نرخ خالص توليد مثل (R0) 17.06 تخم/فرد/نسل در غلظت LC30 برآورد شد. نرخ ذاتي افزايش جمعيت (r) در تيمار شاهد 0.22 و در تيمار LC30 0.19 (نتاج/ فرد/روز) ثبت گرديد. مدت زمان يك نسل (T) با افزايش غلظت هاي آزمايشي، كاهش معني داري را نشان داد. نتايج نشان داد كه غلظت هاي زيركشنده اسانس ميكروكپسوله M. piperita، مي تواند شاخص هاي زيستي كنه T. urticae را تحت تأثير قرار دهد.