مقايسه اختلالات رفتاري و مهارت‌هاي اجتماعي در كودكان داراي والدين وابسته به مواد و عادي

A comparison between children with normal and drug-dependent parents in terms of behavioral disorders and social skills

هدف اين پژوهش تبيين تفاوت اختلالات رفتاري و مهارت‌هاي اجتماعي در كودكان داراي والدين وابسته به مواد و عادي بود. روش پژوهش از نوع علي – مقايسه‌اي بود. جامعه آماري شامل كليه افراد متأهل و داراي فرزند وابسته به مواد شهر شيراز و نمونه پژوهش 140 نفر (70 نفر فرزندان داراي والدين وابسته به مواد و 70 نفر فرزندان داراي والدين عادي) بودند كه به روش نمونه‌گيري خوشه‌اي چند مرحله‌اي انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامه اختلالات رفتاري راتر فرم معلم و مهارت‌هاي اجتماعي گرشام و اليوت بود كه توسط افراد نمونه تكميل شدند. براي تحليل داده‌هاي پژوهش از شاخص‌ها و روش‌هاي آماري شامل ميانگين، انحراف معيار و تحليل واريانس چندمتغيره (مانوا) استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد كه بين همه ابعاد اختلالات رفتاري كودكان داراي والدين وابسته به مواد و عادي تفاوت معناداري وجود دارد. به‌طوري كه ميانگين همه ابعاد اختلالات رفتاري در كودكان والدين وابسته به مواد به‌طور معناداري بيش از ميانگين اختلالات رفتاري كودكان والدين عادي مي‌باشد. هم‌چنين در خانواده‌اي كه يكي از والدين در دام اعتياد گرفتار است، نقش‌ها دچار مشكل شده و سخت‌گيري، انسجام و نظارت در حد كافي وجود ندارد. هم‌چنين سطوح بالاي استرس و تعارضات خانوادگي، خشونت، والدگري ناكافي، تماس كم والد- كودك و نيز غفلت و سوء رفتار والدين از مواردي است كه تأثيرات سوئي را بر رفتار كودكان مي‌گذارد.

The purpose of this study was to explain the differences between children with normal and drug-dependent parents in terms of behavioral disorders and social skills. This study was a causal comparative study. The research population consisted of all the married and drug-dependent people with children in Shiraz. The research sample consisted of 140 people (including 70 drug-dependent and 70 normal people with children) who were selected based on multi-stage cluster sampling. The research instruments were the Rutter children behavior questionnaire for teachers and the social skills questionnaire of Gresham and Elliott which were completed by the research participants. To analyze the research data, statistical indices and methods including mean, standard deviation, and multivariate analysis of variance (MANOVA) were used. The study showed that children with drug-dependent parents and those with normal parents were significantly different in terms of all dimensions of behavioral disorders. It was in a way that the means of all dimensions of behavioral problems in children with drug-dependent parents were significantly higher than those of the children with normal parents. In families in which one of the parents was caught in the trap of addiction, the roles were troubled and there was inadequate rigor, coherence, and control. Further, high levels of stress and family conflicts, violence, inadequate parenting, low child-parent contact, and also parental negligence and misbehaviors were issues that had negative effects on children’s behaviors.