پيوند نظام دانش-قدرت نئوليبرال؛ بررسي موردي تاچريسم

در پژوهش حاضر نئوليبراليسم به‌منزله پديده‌اي حاصل از گسست در نظام قدرت ـ ‌‌دانش ليبرال كينزي بررسي ‌‌شده است. آن‌گاه با روش تبارشناسي نظام دانش نئوليبرال، تاچريسم به‌مثابه سرنمون و صورت نوعي پيوند نظام قدرت ـ ‌‌دانش نئوليبرال مطالعه مي‌شود. بدين منظور از چهارچوب نظري ديالكتيكي نظام دانش ـ ‌‌قدرت استفاده شده است. پس از بررسي مباني نظام دانش نئوليبرالي، با بررسي اردوليبراليسم و ايده بازار اجتماعي از‌يك‌سو و مكتب شيكاگو با عنوان امپرياليسم اقتصادي نوين از‌سوي‌ديگر فلسفه سياسي نئوليبراليسم بررسي شده است. درنهايت پيوند اين نظام دانش/ اپيستمه نئوليبرال با نظام قدرت، در صورت نوعي آن، با عنوان تاچريسم نشان داده‌ شده است. هدف اصلي اين پژوهش يافتن مباني و بنيادهايي است كه به قدرت‌گيري نئوليبراليسم منجر شده و در تاچريسم و ريگانوميكس به‌‌ ماشين سياسي اين دستگاه بزرگ تبديل شده است. بنابراين نوشتار كنوني ‌‌‌‌به‌دنبال ريشه‌يابي رژيم حقيقت‌مندي نئوليبراليسم به‌مثابه سرمايه‌داري تجديدساختاريافته در ساحت نظري ديالكتيك نظام قدرت ـ ‌‌دانش و ترجمان سياسي آن در عمل ذيل قدرت‌گيري تاچريسم است. به اين منظور، با استفاده از اصول نظريه دانش ـ ‌‌قدرت فوكويي از روش تبارشناسي فوكو براي فهم تبارِ نظام دانش نئوليبرال بهره گرفته شده و درنتيجه از نوعي هرمنوتيك راديكال، با عنوان تاچريسم، براي فهم رئوس نئوليبراليسم در صورت‌بندي نظام قدرت ـ ‌‌دانش آن استفاده‌ شده است.