عنوان مقاله :
باباچاهي و مؤلّفههاي زباني شعر پستمدرن
پديد آورندگان :
احساني اصطهباناتي ، محمّدامين دانشگاه شهيد باهنر كرمان , صرفي ، محمّدرضا دانشگاه شهيد باهنر كرمان
كليدواژه :
پستمدرنيسم , ادبيات معاصر , مؤلّفههاي زباني , علي باباچاهي
چكيده فارسي :
پستمدرنيسم، جريان قدرتمند فرهنگي، سياسي و ادبي است كه از دهۀ 1970 به بعد، روي كار آمد. تاريخ تفكّر انساني را ميتوان به سه دوره تقسيم كرد: دورۀ پيشامدرن، دورۀ مدرن و پسامدرن يا پستمدرن. در سومين دوره كه از پايان قرن نوزدهم تا امروز را دربر ميگيرد، خلق واقعيت، جانشين كشف واقعيت ميشود و در آن، مشاركت انساني در ساختن دانش، برجستهتر ميگردد. اين جريان نيرومند بهطور عمده مبتني بر نظريات پساساختارگرايان است. شعر پستمدرن، مؤلّفههايي دارد، از جمله آنكه معناگريز است و هرگونه سلطۀ معنا يا روايتي بيگانه را كه متّكي بر اقتدار مؤلّف بر معنا باشد، نفي ميكند. قطعيتباوري و جديّتي كه در هنر و شعر دوران مدرن بود، در حوزۀ تفكّر هنر و ادبيات پستمدرن وجود ندارد. فُرم، ساختار و معنا با تصاوير اسكيزوفرني حاكم بر شعر، به هم ميريزد و ساختار خطّي آن تحتالشعاع قرار ميگيرد؛ شعري كه بنيانگذاران آن، ريشههاي آن را در شرايط سياسي، فرهنگي و اجتماعي انسان عصر حاضر جستوجو ميكنند. يكي از پيشروترين نمايندگان پستمدرنسيم در ايران، علي باباچاهي است. كارهاي او مشخصترين و بهترين نمونه براي توضيح پستمدرنيسم و زبان آن در ادبيات فارسي است. نتايج اين مقاله كه به شيوۀ توصيفي - تحليلي و بر مبناي سندكاوي، مطالعات كتابخانهاي و روش استقرايي بر اساس يافتههاي نگارندگان صورت گرفته است، به بررسي مؤلّفههايي مانند نحوگريزي، ساختار پريشان زبان و تأكيد بر خردگريزي و عدم انسجام و قطعيت و... در اشعار باباچاهي خواهد پرداخت.
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي