عنوان مقاله :
مدل علي گرايش به طلاق عاطفي بر اساس تمايز يافتگي خود با ميانجي گري دلزدگي زناشويي
پديد آورندگان :
خسروي ، جهانبخش دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - گروه مشاوره , مرادي ، اميد دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - گروه مشاوره , احمديان ، حمزه دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - گروه روانشناسي , يوسفي ، ناصر دانشگاه كردستان - گروه مشاوره
كليدواژه :
طلاق عاطفي , تمايزيافتگي خود , دلزدگي زناشويي , زوجين
چكيده فارسي :
طلاق عاطفي مهمترين عامل نااميدي خانواده است و باعث ايجاد شكاف عاطفي خانواده ميشود. هدف از اين مطالعه تدوين مدل علي گرايش به طلاق عاطفي بر اساس تمايز يافتگي خود با ميانجي گري دلزدگي زناشويي بود.پژوهش حاضر با توجه به هدف آن از نوع كاربردي و شيوهي اجراي آن توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري پژوهش حاضر شامل كليه زوجين مراجعه كننده به مركز مشاوره بهزيستي شهرستان قصرشيرين بودند. كه از ميان آنها به روش تصادفي چند مرحلهاي و با استفاده از نمونههاي در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس دادههاي مورد نظر با استفاده از پرسشنامههاي طلاق عاطفي گاتمن (1999)، تمايز خود (DSISF) دريك (2011) و دلزدگي زناشويي پاينز (1996) جمع آوري شد. نتايج تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از آزمونهاي آماري همبستگي پيرسون و معادلات ساختاري نشان دادند بين گرايش به طلاق عاطفي بر اساس تمايز يافتگي خود با ميانجي گري دلزدگي زناشويي رابطه معني داري بودند.يافتهها نشان داد دلزدگي زناشويي رابطه بين گرايش به طلاق عاطفي و تمايزيافتگي خود را ميانجيگري ميكند. دلزدگي زناشويي به عنوان عوامل مهم و تأثيرگذار بر سطح ارتقا سلامت رواني مطرح است و با شناسايي عوامل به همراه برنامهريزي مناسب ميتواند منجر به كاهش طلاق عاطفي و افزايش خودتمايزيافتگي شود.