عنوان مقاله :
«قاعده تقابل» به مثابه يك اصل در تحليل اجتماعي متون ديني
پديد آورندگان :
احمدي، محمدحسن دانشگاه تهران، تهران، ايران
كليدواژه :
تحليل انعكاسي , قاعده تقابل , مسئلگي , تحليل اجتماعي
چكيده فارسي :
مباحث ميانرشتهاي در علوم انساني-اسلامي و بهخصوص از جهت امكان استفاده متون ديني در تحليل و جامعهشناسي تاريخي، بسيار حائز اهميت است. پرواضح است كه متن بهتنهايي نميتواند مسير معرفتافزايي را هموار كند. معرفت تاريخي عملاً بستر بسياري از معارف ديني را شكل ميدهد. دخالت دادن مخاطب متن در تحليل متن، معمولاً حلقه گمشده دينپژوهي است. تحليل متن از زاويه انعكاس آن در مخاطب – چه مخاطب زمان صدور و چه مخاطب زمان نقل- توليدكننده دو فضاي متفاوت به نام «مسئلگي» و «تواتر انعكاسي» است. قاعده تقابل، يك قاعده طلايي است كه از ارتباط بين اين دو ناشي شده است. مفاد اين قاعده آن است كه مدلول مقام بيان در گزارشهاي تاريخي، معمولاً با مدلول فرامقام بيان (در بخشي كه ناظر به مقام بيان است) تقابل دارد. بيتوجهي به قاعده تقابل و دخالت ندادن مسئلگي و تواتر در تحليل گزارش هاي تاريخ اسلام، موجب نتيجهگيريهاي ناصواب درباره تحليل تاريخ اجتماعي تمدن اسلامي شده است كه در اين آسيب، هم پژوهشهاي بومي و هم مطالعات خاورشناسان، تا حدودي هم داستان اند.
چكيده لاتين :
No abstract
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي اجتماعي حوزه