نقش مديريت ريسك در كاهش آسيب پذيري اقتصادي-اجتماعي سكونتگاه هاي روستايي با تأكيد بر خشكسالي (مطالعه موردي: دهستان ميان خواف شهرستان خواف)

فرايند تحول كارست، فرايندي پيچيده و متاثر از متغيرهاي مختلف است. با توجه به حساسيت ذاتي سيستم كارست، امروزه در برنامه‌ريزي‌هاي مربوط به مناطق كارستي تلاش بر اين است كه ميزان تحول و حساسيت كارست در چهارچوب مدل‌هاي مناسب مورد بررسي قرار گيرد. دامنه جنوبي بينالود بدليل گستردگي سازندهاي آهكي، وجود خطواره هاي تكتونيكي و شرايط اقليمي، داراي كارست تحول‌يافته‌اي است. ابزارهاي اصلي اين پژوهش را نقشه‌هاي توپوگرافي، زمين شناسي، تيپ خاك و كاربري اراضي به همراه داده‌هاي هواشناسي تشكيل داده‌اند. در پژوهش موجود 9 عامل محيطي به عنوان متغيرهاي مستقل و اشكال كارستي به عنوان متغير وابسته مورد بررسي قرار گرفت. چاله‌هاي بسته به عنوان تكامل‌يافته ترين لندفرم‌هاي كارستي منطقه شناسايي شد و براساس ويژگي‌هاي اين لندفرم‌ها به هركدام از عوامل مؤثر در توسعه كارست وزن كارشناسي اختصاص داده شد. سپس با استفاده از مدل آنتروپي و سيستم اطلاعات جغرافيايي پهنه بندي توسعه كارست سطحي انجام شده است. در نهايت درمحيط Arc GIS10/4 نقشه‌هاي همپوشاني تهيه و يكسان‌سازي عوامل و تصحيح نهايي با كمك مدل آنتروپي انجام شد و نقشه پهنه‌بندي نهايي تهيه و عوامل تأثيرگذار در تحول كارست منطقه مشخص شد. هدف از پژوهش حاضر شناسايي مناطق مستعد توسعه كارست مي‌باشد كه نتيجه آن شناسايي منابع آب‌هاي زير زميني و چشمه‌هاي كارستي مي‌باشد. در ميان عوامل نه گانه به ترتيب ليتولوژي، طبقات ارتفاعي، بارش، فاصله از گسل و دما داراي بيشترين تأثير و عوامل تيپ خاك، كاربري اراضي، جهت شيب و شيب، فاقد تأثير مي باشند. نتايج پژوهش نشان دهنده آن است كه بيش از 75 درصد منطقه درطبقات با توسعه كارست بسيار زياد و زياد قرار دارد. دقت سنجي مدل با چاله هاي بسته نشان دهنده وجود حدود 87 درصد چاله هاي بسته در دو طبقه تحول كارست بسيار زياد و زياد مي باشد.