عنوان مقاله :
از آرمانگرايي تا واقعگرايي؛ سيري در مباني حقوق بينالملل
عنوان به زبان ديگر :
From Idealism to Realism; a Survey in the Basis of International Law
پديد آورندگان :
حسيني آزاد، علي دانشگاه علامه طباطبايي، تهران، ايران , آجلي لاهيجي، مهشيد دانشگاه علامه طباطبايي، تهران، ايران , زحمتكش، مجيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد، نجف آباد، ايران
كليدواژه :
آرمان گرايي , واقع گرايي , فلسفه حقوق بينالملل , مباني حقوق بينالملل , مكاتب فكري حقوقي
چكيده فارسي :
دو تفكر آرمانگرايي و واقعگرايي همواره مورد توجه علوم مختلف و از جمله حقوق بوده است. در حالي كه آرمانگرايي بر ظهور ايدهآلها توجه دارد، واقعگرايي بر ضرورت پذيرش واقعيات عيني موجود تأكيد ميكند. حقوق بينالملل از حيث مباني هنجاري كاملاً عرصه رويارويي اين دو مكتب بوده است. جامعه جهاني همواره براي دستيابي به آرمانهايي بعيد تلاش كرده است، اما در اغلب موارد در چارچوب واقعيتهاي نظم جهاني مانده است. با اين حال، حقوق بينالملل شاخهاي از علم حقوق است كه توانسته آرمانهايي را در قالب هنجار داشته باشد. بنابراين، مسأله مورد بحث، نحوه تلاقي دو تفكر آرمانگرايانه و واقعگرايانه در حقوق بينالملل است. پرسش اين است كه نظام هنجاري حقوق بينالملل بر كدام تفكر تكيه دارد و مباني اين حقوق از چه آبشخوري تغذيه ميكند. در اين رابطه از روش توصيفي ـ تحليلي در پردازش مسأله استفاده ميشود و هدف پژوهش، پاسخ به اين نكته است كه جايگاه مكانب آرمانگرايي و واقعگرايي در شكلگيري مباني هنجاري حقوق بينالملل چيست. در نهايت، بر اساس يافتههاي حاصل از بررسي موردي شاخههاي مختلف حقوق بينالملل، ملاحظه ميشود كه مباني حقوق بينالملل با ملحوظ نظر داشتن واقعيات جامعه جهاني، راه رسيدن به آرمانهاي قابل تحسين خود را طي ميكند.
چكيده لاتين :
Idealism and Realism have always been under considerations by different fields of studies, inter alia, the law. While Idealism pays attention to the emergence of the ideals, Realism relies on the necessity of the acceptance of existent realities. International law from the prospect of its legal basis has been an obvious area of confrontation of this two schools of thought. The International community tries to reach far and unavailable goals persistently; but, usually has been stuck in the realities of the world order. Nevertheless, international law could also form some ideals as its legal rules. Thus, international law is the place where the two ideas meet. This article is an attempt to find the answer of the question that the legal order of international law depends more on which one of the foregoing schools of thought and by which it has been more impressed. Finally, it will be observed that the international law passes the way to reach its admirable ideals by always considering the realities of the international community.
عنوان نشريه :
پژوهش حقوق عمومي