شماره ركورد :
1227515
عنوان مقاله :
تحليل روانكاوانة اختلال خودشيفتگي در شعر ابوفراس و خاقاني بر اساس نظرية كريستوفر لاش
پديد آورندگان :
عرب يوسف آبادي ، فائزه دانشگاه زابل - گروه زبان و ادبيات فارسي , عرب يوسف آبادي ، عبدالباسط دانشگاه زابل - گروه زبان و ادبيات عربي
از صفحه :
57
تا صفحه :
75
كليدواژه :
خودشيفتگي , خودبزرگ‌بيني , كريستوفر لاش , ابوفراس حمداني , افضل‌الدين خاقاني
چكيده فارسي :
شخصيت انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشكيل شده‌است. ارتباط اين سه عنصر با يكديگر، رفتارهاي پيچيدة فرد را به وجود مي‌آورند. مفهوم «خود» نشان‌دهندة الگوي معيني از رفتار و چگونگي سازگاري و تعامل فرد با محيط است. گاه «خود» دچار اختلال شخصيتي خودشيفتگي مي‌شود كه در اثر آن توجه و علاقة فرد به خود بيش‌ازحد مي‌شود؛ لذا خود را موجودي برتر مي‌بيند و بر ارزش خود در نظر ديگران تمركز مبالغه‌آميزي مي‌كند، تا جايي كه اين شيفتگي بيش‌ازحد به خود، جايي براي عشق ورزيدن به ديگران باقي نمي‌گذارد. ابوفراس حمداني و افضل‌الدين خاقاني دو شاعر بلندآوازة عرب و ايران هستند كه در شعر آن‌ها جلوه‌هايي از پديدة خودشيفتگي آشكار است. هدف در اين مقاله اين است كه با تكيه‌بر روش توصيفيتحليلي و با استناد به الگوي كريستوفر لاش مهم‌ترين ويژگي‌هاي رواني مرتبط با خودشيفتگي در شعر ابوفراس و خاقاني تبيين شود. بنابر روان‌شناسي رفتاري كريستوفر لاش ويژگي‌هاي مشترك خودشيفتگي در شعر ابوفراس و خاقاني عبارتند از: خودبزرگ‌بيني، ارزش‌زدايي از ديگران، توهمات همه‌تواني، گريز از هم‌هويت شدن با ديگران و گلايه. بر اين اساس اين دو شاعر افرادي هستند كه در شعر خود تصويري مبالغه‌آميز از خويشتن ارائه مي‌كنند و ارزش‌هاي ديگران را ناديده مي‌گيرند و نسبت به انتقاد يا شكست خيلي حساس‌اند. ابوفراس و خاقاني كمتر با ديگران ارتباط برقرار مي‌كنند و ارتباط آن‌ها در راستاي رفع نيازهاي شخصيشان است. ايشان خود را ابرمني مي‌پندارند كه همه كار از دستش برمي‌آيد و اتفاقات مثبت اطرافشان را به خود نسبت مي‌دهند. اين دو شاعر از هم‌هويت شدن با ديگران فرار مي‌كنند و به همين خاطر مدام از مردم و زندگي و اوضاع پيرامون خود گلايه دارند.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات عربي
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات عربي
لينک به اين مدرک :
بازگشت