عنوان مقاله :
شادكامي يا سعادت؟ نگاهي انتقادي به كتاب «سياست شادكامي: آنچه حكومت ميتواند از تحقيقات جديد در باب بهروزي بياموزد»
پديد آورندگان :
علوي پور، محسن پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، تهران، ايران
كليدواژه :
شادكامي , سياستگذاري , حكومت , لذت
چكيده فارسي :
شادكامي و سعادت از جمله مهمترين مقولاتي است كه در طول تاريخ تفكر سياسي و اجتماعي، در تمدنهاي مختلف مورد توجه بوده است و فيلسوفان تلاش داشتهاند با ارائه تعريفي جامع از آن، رويكردهاي هنجارين سياسي و حكومتي را تجويز نمايند. اين امر اگرچه در دوران تفكر كلاسيك عموما مبتني بر فهم سعادت به عنوان مقولهاي فعال و در نتيجه، كيفيتي براي زندگي خوب بوده است، در دوران مدرن و با ظهور تفكر ليبرالي متحول شد و به واسطه آن، به مقولاتي مانند رشد اقتصادي و افزايش ثروت ترجمه شد. اما اين رويكرد نتوانست مانع از بروز ناهنجاريهايي باشد كه حتي در كشورهاي ثروتمند به نحو فزايندهاي درحال گسترش هستند. مقولاتي مانند افسردگي، مصرف مواد مخدر، از هم گسيختگي خانوادگي و مانند آن، از جمله بحرانهايي است كه برخي پژوهشگران غربي را بر آن داشت كه در جستجوي بديلي پايدار و فارغ از آسيب براي اين رويكرد برآيند. كتاب «سياست شادكامي» از جمله آثاري است كه در اين زمينه بر آن است با بهرهمندي از رويكرد متفاوت كشور بوتان در اعلام «شادكامي» به جاي رشد اقتصادي، به عنوان معيار حكومت خوب، مولفهها و ابعاد مختلف اين موضوع را در حكومتورزي غربي به ويژه در كشور آمريكا بررسي كند.
چكيده لاتين :
Throughout different civilizations and cultures, political philosophers have contemplated on the meaning of “happiness” as the goal of human life, and so, their contemplation has extended to the normative and policy-making domain of the ideal political state. However, while classically philosophers tended to understand the term as a quality for the good life, in the modern era the quantitative explanation of the subject prevailed and the goal alternated into human satisfaction through capital accumulation and economic growth. Nevertheless, modern social abnormalities, such as Opium, depression, and tremendous family break-ups led the socio-political intellectuals to explore alternatives that might help to find real, sustainable satisfaction in human social life. Among others, Derek Bok’s “Politics of Happiness” is an exploration for such alternative which is based on Buhtan’s national policy towards substitution of “happiness” for “economic growth” and attempts to indicate different elements and aspects of such transformation in social policies in western states, namely the United States.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني