شماره ركورد :
1228985
عنوان مقاله :
ديالكتيك دمكراسي و توسعه و نسبت آن با كنش سياسي قوميت ها در ايران
پديد آورندگان :
عبدالهي ضياءالديني، مهدي داﻧﺸﮕﺎه ﺷﺎﻫﺪ - ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺗﻬﺮان، اﯾﺮان , مرشدي زاد، علي داﻧﺸﮕﺎه ﺷﺎﻫﺪ - ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺗﻬﺮان، اﯾﺮان
تعداد صفحه :
34
از صفحه :
165
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
198
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
دمكراسي , توسعه , كنش سياسي , قوميت , ايران
چكيده فارسي :
مسئله اصلي پژوهش تبيين علل ظهور و بروز كنش‌هاي سياسي قومي در وضعيت‌هاي مختلف حكمراني در ايران با تاكيد بر ديالكتيك دمكراسي و توسعه است كه در ضمن آن، وضعيت مطلوب و مساعد تعامل دولت و قوميت‌ها مشخص شده و عملكرد آنان در مقاطع مختلف زماني سنجيده مي‌شود. روش پژوهش، كيفي از نوع مقايسه‌اي-تاريخي است كه از چهارچوب نظري جنبش‌هاي اجتماعي چالز تيلي براي تبيين دو شاخص كلان دمكراسي و توسعه و تعيين مولفه‌ها استفاده شده است. به عنوان يافته‌هاي پژوهش بايد نتيجه گرفت؛ دوران پيش از انقلاب اسلامي به علّت سياست‌هاي همگون‌ساز و سركوب‌گر، ذيل وضعيت غيردمكراتيك با ظرفيت پايين توسعه و سال‌هاي ابتدايي انقلاب به علّت رويكرد مدارا و تعهدمدار ذيل وضعيت دمكراتيك با ظرفيت پايين قرار مي‌گيرد. در اين وضعيت‌ها همواره به علّت ضعف حكومت و يا فقدان سياست، كنش‌هاي سياسي قومي خشونت‌آميزي اتفاق افتاده است. در دوران پاياني جنگ، دولت سازندگي، دولت‌هاي نهم و دهم و دولت اعتدال به علّت توسعه زيرساخت‌ها و ارتقاي وضعيت اقتصادي و اجتماعي، ظرفيت حكومت بالا رفته ولي به علّت ضرورت امنيت و مقابله با تجزيه‌طلبي، سطح دمكراسي كاهش يافته است. در نهايت دوران اصلاحات به عنوان وضعيت بهينه ذيل وضعيت دمكراتيك با ظرفيت بالاي توسعه قرار مي‌گيرد.
چكيده لاتين :
The main issue of the present research is to explain the causes of the emergence of ethnic political actions in different status of governance in Iran with an emphasis on the dialectic of democracy and development, while the required mood of interaction between the state and ethnicities has been identified. The research method is a qualitative comparative-historical that is used in the theoretical framework of Charles Tilly's social movements to explain two democracy and developmental components. As a result of the research, the era before the Islamic Revolution was non-democratic state with low development capacity because of Assimilation and the early years of the revolution is democratic capacity with a low capacity because of tolerant approach. In the final stages of the war, Sazandegi, the ninth and tenth governments and the Etedal, the capacity of the government has risen, because of the necessity of the development of infrastructure, and the improvement of the economic and social situation but the level of democracy has diminished because of security and countering Separatism. Finally, the era of Eslahat is seen as an optimal state of a democratic state with a high development potential.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
پژوهشهاي راهبردي سياست
فايل PDF :
8441051
لينک به اين مدرک :
بازگشت