اثر شكل سرشمع در ابعاد حفره آبشستگي در پايه پلها با هندسه مركب

آبشستگي موضعي اطراف پايه پل‌ها، يكي از عوامل تخريب اين سازه‌ها مي‌باشد. پيچيدگي مكانيسم آبشستگي بخصوص در پل‌ها با پايه مركب، باعث شده كه علي‌رغم پژوهش‌هاي گسترده‌اي كه انجام شده، روش دقيقي براي پيش‌بيني ميزان آبشستگي وجود نداشته باشد. در اين تحقيق با استفاده از مدل فيزيكي، ميزان تأثيرگذاري شكل سرشمع بر ابعاد حفره‌ي آبشستگي مورد بررسي قرار گرفت. داده‌هاي آزمايشگاهي از سه مدل كوچك مقياس شده از پايه‌هاي مركب كه داراي سرشمع‌هايي با شكل‌هاي متفاوت هستند، استخراج شدند. آزمايش‌ها در شرايط آب زلال و با رسوبات يكنواخت و دبي يكسان انجام شدند. عمق آب در آزمايش‌ها ثابت، و به نحوي انتخاب شد كه شرايط آب كم‌عمق را فراهم نمايد. تغييرات طول، عرض و عمق حفره آبشستگي در اثر تغيير ارتفاع سرشمع اندازه‌گيري و به‌وسيلۀ نرم‌افزار Civil3D رسم شد. نتايج نشان داد كه ابعاد حفره تا حدودي با طول (lPC) عرض (bpc) و ضخامت سرشمع (T) متناسب مي باشند. همچنين علاوه بر عمق حفره، طول و عرض حفره نيز با ارتفاع سرشمع نسبت به بستر اوليه، به‌صورت قابل ملاحظه‌اي وابسته است. در اين مدلها، بيشترين ابعاد طول و عرض حفره به ترتيب معادل Lpc11و bpc5/8 و عمق حفره برابر T9 مشاهده شد. ضمن اينكه طول حفره داراي تغييرات بيشتري به نسبت عرض حفره مي باشد. اين نتايج در راستاي رسيدن به الگويي براي پيش‌بيني ابعاد حفره ابشستگي در پايه مركب پل‌ها مي‌تواند مورد استفاده مهندسين و محققين قرار گيرد.

no abstract