عنوان مقاله :
تاثير نسبت متفاوت پروتئين غير قابل تجزيه به قابل تجزيه شكمبهاي در گوسفندان تغذيه شده با سطح بالاي كاه گندم بر تخمير شكمبهاي، قابليت هضم ظاهري مواد مغذي، متابوليتهاي خوني، و توليد پرتئين ميكروبي
عنوان به زبان ديگر :
The effect of different RUP: RDP ratios in sheep fed high wheat straw diet on ruminal fermentation, nutrient digestibility, blood metabolites, and microbial protein yield
پديد آورندگان :
ولي زاده، علي دانشگاه اراك - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم دامي , كاظمي بن چناري، مهدي دانشگاه اراك - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم دامي , خدايي مطلق، مهدي دانشگاه اراك - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم دامي , مرادي، محمدحسين دانشگاه اراك - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه علوم دامي
كليدواژه :
پروتئين قابل تجزيه , پروتئين غير قابل تجزيه , علوفه كم كيفيت , گوسفند
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: كاه گندم عليرغم ارزش غذايي پايين اما به دليل دسترسي بالا و همچنين قيمت كمتر از منابع علوفهاي ديگر مصرف زيادي در پرواربندي بره دارد. روشهاي متفاوتي نظير فرآوري شيميايي كاه گندم صورت گرفته است كه ميتواند براي دامدار و دام همراه با عوارض باشد. از طرف ديگر يكي از روشهاي بهبود قابليت هضم علوفههاي كم كيفيت و افزايش عملكرد دامها، توازن مناسب منابع نيتروژني موجود در جيره است. به گونهاي كه افزايش سطح پروتئين عبوري در جيره نشخواركنندگان سبب بهبود كارايي مورد استفاده قرار گرفتن منابع علوفهاي كم كيفيت شده است. بنابراين در مطالعه حاضر تاثير سه سطح متفاوت پروتئين غير قابل تجزيه به پروتئين قابل تجزيه در شكمبه در جيرههاي حاوي سطح بالايي از كاه گندم (400 گرم در كيلوگرم) بر روي فراسنجههاي تخمير، قابليت هضم مواد غذايي، متابوليتهاي خوني و مشتقات پوريني ادرار مورد بررسي قرار گرفته است.
مواد و روشها: تعداد سه راس بره نژاد فراهاني با فيستولاي دائم شكمبهاي در قالب سه تيمار و طرح مربع لاتين 3 در 3 و با دورههاي 21 روزه (14 روز براي سازشپذيري به جيرهها و 7 روز براي نمونهگيري) تحت آزمايش قرار گرفتند. تيمارهاي آزمايشي شامل سه تيمار بود كه شامل؛ (1) نسبت پروتئين غير قابل تجزيه به پروتئين قابل تجزيه با نسبت (30:70) معادل نسبت كم، (2) نسبت (35:65) معادل نسبت متوسط، و (3) نسبت (40:60) برابر نسبت بالا بود. با جايگزيني كنجاله سوياي فرآوري شده به جاي كنجاله سوياي معمولي نسبت پروتئين غير قابل تجزيه به پروتئين قابل تجزيه در شكمبه در جيرههاي آزمايشي متوازن شد. جيره پايه در آزمايش حاضر حاوي 400 گرم در هر كيلوگرم كاه گندم بود. در آزمايش حاضر الگوي تخمير شكمبه-اي، قابليت هضم مواد مغذي، سنتز پروتئين ميكروبي از طريق مشتقات پوريني ادرار، متابوليتهاي خوني و فعاليت آنزيمهاي كبدي مورد بررسي قرار گرفت.
يافتهها : مقدار خوراك مصرفي در بين سه تيمار تفاوت معنيداري نداشت (05/0 > P). تفاوت غلظت كل اسيدهاي چرب فرار توليد شده در مايع شكمبه در بين تيمارها معنيدار نبود، اما سطح استات توليد شده و همچنين سطح اسيدهاي چرب فرار شاخه دار نيز در تيمار با نسبت پايين افزايش داشت (01/0 = P). سطح نيتروژن آمونياكي مايع شكمبه نيز در بالاترين سطح براي تيمار با نسبت پايين قرار داشت. فراسنجههاي مربوط به قابليت هضم بجز ديواره سلولي تفاوتي در بين تيمارها نداشتند و تيمار با نسبت پايين پروتئين غير قابل تجزيه داراي بيشترين قابليت هضم ديواره سلولي بود (04/0 = P). در بين متابوليتهاي خوني، تيمار با نسبت بالاي پروتئين غير قابل تجزيه سبب كاهش نيتروژن اورهاي خون گرديد (04/0 = P) ولي فراسنجه ديگري تحت تاثير قرار نگرفت. غلظت آنزيمهاي كبدي نيز تحت تاثير تيمارهاي آزمايشي قرار نگرفت. سطح آلانتوئين دفع شده از طريق ادرار (03/0 = P) و به دنبال آن مجموع آلانتوئين و اسيد اوريك دفعي در تيمار با نسبت بالاي پروتئين غير قابل تجزيه افزايش يافت (04/0 = P) و از طرف ديگر دفع اوره ادراري در اين تيمار كاهش نشان داد (05/0 = P) كه نشان دهنده بازدهي بالاتر نيتروژن مصرفي در اين تيمار بود.
نتيجهگيري: نتايج آزمايش حاضر نشان داد كه سطح پايين پروتئين غير قابل تجزيه در شكمبه (70: 30) سبب بهبود قابليت هضم فيبر شد از طرفي سبب كاهش سنتز پروتئين ميكروبي و افزايش دفع اوره از طريق ادرار شد و اين فراسنجهها در سطح بالاتر يعني سطح 40:60 بهبود نشان دادند. لذا سطح بالاتر پروتئين غير قابل تجزيه به پروتئين قابل تجزيه در شكمبه (40:60) در جيرههايي كه سطح بالايي از كاه گندم به عنوان علوفه كم كيفيت دارد قابل توصيه ميباشد.
چكيده لاتين :
Background and objectives: Wheat straw (WS) has low nutritional value; however, because of simple availability as well as its low price rather than other forage sources has high consumption in lamb production. Different methods such as chemical processing for WS has been suggested that could be have some health concerns for both producer and animal. The other strategy is to improve fiber digestion of low quality forages with balanced nitrogen sources in diet. Greater rumen undegradable protein (RUP) level in diet of ruminansts those fed low quality forages caused greater efficiency. Therefore, in the present study we evaluated the effects of different ratios of RUP: RDP in sheep fed with high level of WS (400 g/d) on fermentation parameters, nutrients digestibility, blood metabolites, and purine derivatives excreted through urine.
Materials and methods: The study was carried out on three ruminal fistulated sheep in 3 × 3 Latin square design with 21-d periods (the first 14-d for adaptation period and the last 7-d for sample collection). The treatments were; (1) LR; low RUP: RDP ratio (30:70); (2) MR; medium RUP: RDP ratio (35:65) (3) HR: high RUP: RDP ratio (40: 60). For RUP modification in diet and having different RUP: RDP ratios, processed soybean meal was replaced with soybean meal. The basal diet contained high amount of WS (400 g/kg, DM basis) as low quality forage. Ruminal fermentation pattern, microbial protein synthesis, nutrients digestibility, blood metabolites and urinary purine derivatives were evaluated in the current study.
Results: The results show that the intake did not differed among treatments (P > 0.05). The concentration of short chain fatty acids (SCFA) was constant among treatments; however, acetate concentration (P = 0.05) as well as branched chain volatile fatty acid (BCVFA) concentrations (P = 0.04) were greater in LR diet. The greatest ruminal ammonia nitrogen was obtained for LR diet as well. Neutral detergent fiber digestibility was the greatest value for LR diet among treatments (P = 0.04). There was no significantly different for another nutrients digestibility. Considering blood metabolites, HR diet reduced blood urea nitrogen. But there was no other effect of treatments. The liver enzymes (AST and ALT) did not differed among treatments. The urinary excretion of allantoin (P = 0.03) was increased in HR diet and subsequently purine derivatives excretion (P = 0.04) was improved in this diet. Urinary urea nitrogen (UUN) (P = 0.05) concentration was reduced in HR diet that was a greater nitrogen efficiency.
Conclusion: The present study results show that the high level of RUP: RDP (40:60) caused increased MPY and reduced UUN. In conclusion lower level of RUP: RDP improved digestibility, but from the nitrogen efficiency perspective, the greater RUP: RDP could be recommendable in diets high in wheat straw as low quality forage.
عنوان نشريه :
پژوهش در نشخواركنندگان