نقش ميانجي سبك زندگي در رابطه نظام‌هاي مغزي- رفتاري و ساماندهي شناختي هيجان با خوشنودي زناشويي

The Mediating Role of Lifestyle in Relation between Brain - Behavioral Systems and Cognitive Emotion Regulation with Marital Satisfaction

خوشنودي زناشويي تا اندازه فراواني روشنگر كيفيت رابطه زناشويي زوجين و ضامني براي ماندگاري آن است. بااين‌حال متغيرهاي گوناگوني مي­تواند بر آن تأثير بگذارد. هدف پژوهش حاضر آشكار ساختن نقش ميانجي سبك زندگي در رابطه نظام­هاي مغزي- رفتاري و ساماندهي شناختي هيجان با خوشنودي زناشويي بود. روش پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي با به‌كارگيري تحليل مسير بود. جامعه آماري افراد متأهل شهر تهران (مناطق 3، 6، 12، 1 در پاييز و زمستان 1398) بود كه تعداد 150 نفر به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت‌ بودند از: شاخص خوشنودي زناشويي (1992) Hudson ، فرم كوتاه پرسشنامه شخصيتي Gary Wilson Questionnaire (2003) ، سنجه ساماندهي شناختي هيجان Garnefske & Kraaij (2006) و پروفايل سبك زندگي ارتقادهنده سلامت Walker (1987). روش تحليل داده­ها آزمون همبستگي پيرسون و تحليل معادلات ساختاري با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 بود. نتايج همبستگي پيرسون نشان داد كه نظام بازداري رفتاري با خوشنودي زناشويي رابطه منفي و معنادار دارد (01/0 >P و 31/0-=r) و راهبردهاي غير انطباقي ساماندهي شناختي هيجان با خوشنودي زناشويي رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0 >P و 15/0=r). همچنين نتايج تحليل معادلات ساختاري نشان داد كه نظام فعال­سازي رفتاري (01/0 >P و 25/0-=β) و ساماندهي انطباقي شناختي هيجان (01/0 >P و 20/0-=β) به‌واسطه سبك زندگي بر خوشنودي زناشويي تأثير معناداري دارند. تااندازه‌اي نتايج روشنگر اين بود كه سبك زندگي نقش واسطه معنادار اثرات متغيرهاي زيستي و روان­شناختي بر خوشنودي زناشويي است.

Marital satisfaction a large extent reflects the quality of the couple's marital relationship and the guarantor of its permanence. However, different variables can affect it. The purpose of this study was to determine the mediating role of lifestyle in the relationship between brain-behavioral systems and cognitive emotion regulation with marital satisfaction. The research method was descriptive-correlational using path analysis. The statistical population of married people in Tehran (regions 3, 6, 12, 1 in autumn and winter of 2018) that 150 people selected available. The research instruments include: Index of Marital Satisfaction Gary Wilson (2003), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire of Garnefske & Kraaij (2006) Health-Promoting Lifestyle Profile of Walker (1987). The data analysis method was the Pearson correlation test and structural equation analysis using SPSS software version 25 and AMOS version 24. Pearson correlation results showed that the behavioral inhibition system had a negative and significant relationship with marital satisfaction (P < 0.01 and r= -0/31) and non-adaptive cognitive emotion regulation strategies had a positive and significant relationship with marital satisfaction (P < 0.05 and r= 0/15). Also, the results of structural equation analysis showed that behavioral activation system (P < 0.01 and β= -0/25) and adaptive strategies of cognitive emotion regulation had significant effect on marital satisfaction (P < 0.01 and β= -0/20) by the mediator of Lifestyle. To some extent, the results indicated that lifestyle played a significant mediating role in the effects of biological and psychological variables on marital satisfaction.