عنوان مقاله :
پژوهشي در نقاشي هاي هنرمندان زن دهه نود ايران به ميانجي مفهوم مازاد معنا در نظم نشانه اي ژوليا كريستوا
پديد آورندگان :
جامعي ، نويد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه پژوهش هنر , شريف زاده ، محمدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه پژوهش هنر , مختاباد امرئي ، مصطفي دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر - گروه ادبيات نمايشي , عادل ، شهاب الدين دانشگاه هنر - دانشكده سينما - گروه سينما
كليدواژه :
ژوليا كريستوا , نظم نشانهاي , مازاد معنا , گسست نهادهاي
چكيده فارسي :
ژوليا كريستوا با تبيين عملكرد امر نشانهاي و امر نمادين، حركت توأمان اين دو را براي بيان زبان هنر تشريح ميكند. او با طرح سوبژكتيويته به عنوان عنصري كه فرهنگ، تاريخ و زبان بر او تأثير ميگذارند، ساختار سوژهي در فرآيند را شرح داده و آنرا در هنر مستقر مينمايد. هنر از منظر او تخليهي انرژيهاي رانهاي در زبان است كه ژوئيسانس خلق را در روبناي نمادين بكار ميگيرد تا تجلي يابد. از اينرو، آنچه به مدد تأثر سبب خلق اثر هنري ميشود، ميتواند معانيِ چندگانه را در پي داشته باشد و در اين ساختارِ دو وجهي، بيننده در سويي ديگر ايستاده تا دست به تفسير بزند. سوژهي نگرنده به روند توليدگري معنا وارد و عملكرد او منجر به ايجاد تفسيرهاي متعدد ميشود. آنچه از زيست عاطفيِ انسان بواسطهي چيرگيِ گفتمان مسلط ستانده شده، توسط هنر بازتاب مييابد و اين امر در عملكردهاي نشانهاي به جهت تخطي از امر نمادين جريان يافته و تفسيرهاي متعدد سوژهي نگرنده از اثر به مثابه امري بازسازيكننده، حيات حسيِ انسان را احياء ميكند. اين پژوهش با روش توصيفيتحليلي، با در نظر گرفتن مكانيزم تخطيگرايانهي امر نشانهاي كه مدام از امر نمادين سرپيچي ميكند، نيروي هنر را در بازسازي و احياء سوژه مورد واكاوي قرار داده و آثار هنرمندان پيشرو در دهه نود ايران را از اين منظر، تحليل خواهيم كرد و امكان همسوييِ ايدهي هنرمندان دهه نود ايران، از سنين و اقليمهاي مختلف در وجود كرداري دال بر تمايل به تخطي از ساختار نمادين مورد سنجش قرار ميگيرد.
عنوان نشريه :
مباني نظري هنرهاي تجسمي
عنوان نشريه :
مباني نظري هنرهاي تجسمي