تاثير 12 هفته تمرين پيلاتس و مصرف مكمل زنجبيل بر مقادير سرمي BDNF و TNF-α در زنان مبتلا به بيماري مولتيپل اسكلروزيس

زمينه و هدف: فعاليت بدني يكي از عوامل تحريك ترشح فاكتورهاي رشد فاكتورهاي رشد عصبي در بيماران مبتلا به ام‫اس مي‫باشد. بنابراين هدف از تحقيق حاضر بررسي تاثير 12 هفته تمرين پيلاتس و مصرف زنجبيل بر مقادير سرمي BDNF و TNF-α در زنان مبتلا به بيماري ام‫اس بود. روش كار: چهل زن مبتلا به ام‫اس از بين 85 زن مراجعه‫كننده به اداره بهزيستي شهرستان اروميه با دامنه سني 3530 سال در قالب يك طرح نيمه تجربي با پيش آزمون و پس آزمون، به صورت تصادفي انتخاب شدند و در چهار گروه 10 نفره تمرين+ مكمل، تمرين+ دارونما، مكمل زنجبيل و گروه كنترل تقسيم شدند. گروه هاي مداخله تمرينات پيلاتس را به مدت 12 هفته، هفته اي 3 جلسه 60 دقيقه اي انجام دادند. و گروه هاي مكمل، روزانه سه كپسول يك گرمي زنجبيل مصرف كردند. به منظور تحليل داده ها، از تحليل كوواريانس با استفاده از نرم افزارSPSS-22به كار رفت. يافته ها: نتايج تحقيق حاضر نشان داد كه تمرينات ورزشي به همراه مصرف زنجبيل باعث افزايش BDNF در گروه هاي مداخله در مقايسه با گروه كنترل بود ولي اين افزايش در گروه تمرين+مكمل نسبت به ديگر گروه هاي مداخله بيشتر بود (0/05 p)، همچنين نتايج نشان داد كه ميزان TNF-α در گروه هاي مداخله نسبت به گروه كنترل كاهش معني داري داشت (0/05 p). نتيجه گيري: يافته ها نشان داد كه مصرف زنجبيل به عنوان يك روش غيرتهاجمي مي تواند اثر مثبتي بر افزايش مقادير BDNF و كاهش مقادير TNF-αدر زنان مبتلا به ام‫اس داشته باشد.