شماره ركورد :
1231307
عنوان مقاله :
باورسازي و باورسوزي در غزليات سنايي و بررسي ارتباط آنها با گرايش هاي عارفانۀ وي: خوانش ساختارگرا
پديد آورندگان :
طاهري ، فاطمه سادات دانشگاه كاشان - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
307
تا صفحه :
340
كليدواژه :
غزليات سنايي , خوانش ساختارگرا , باورسازي و باورسوزي , مضامين قلندرانه , وارونه سازي معنايي , تناقض گويي
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر به بررسي مصاديق باورستيزي در غزليات سنايي بر مبناي خوانش ساختارگرا مي پردازد. عرفان و تصوف به دليل نگرش متفاوت به خدا، جهان و انسان براي نخستين بار مفاهيم باورستيز را در ادبيات فارسي متجلي كرد و با تعابير و شگردهاي متفاوت بي اعتباري باورها و انديشه هاي معتاد را مطرح كرد. با توجه به تقدم سنايي در بازنمايي منسجم مضامين عرفاني در شعر فارسي و توجه وي به جوهر فرهنگ، نگارنده با استفاده از رويكرد توصيفي تحليلي در پي پاسخ به اين پرسش هاي بنيادي كه سنايي براي دگرگوني باورهاي رايج در روزگار خويش چه شگردها و شيوه هايي را به كارگرفته؟، از اين كار چه اهدافي داشته؟، اين موضوع با گرايش هاي عارفانۀ وي چه ارتباطي داشته است؟ و شگردهاي وي تا چه اندازه با خوانش ساختارگرا مطابقت دارد؟، مي كوشد اثبات كند سنايي به سبب شهامت عرفاني، وارستگي روحاني و قلندرمنشي خود كه مي تواند تحت تأثير سُكرگرايي و پيروي او از مكتب خراسان نيز باشد با به كارگيري مضامين قلندرانه و شيوه هاي وارونه سازي معنايي، تناقض گويي و سخن گفتن از زبان مجانين العقلا به منظور ايجاد تشكيك در اذهان، باورها و انديشه هاي هم عصران خويش، مضامين خلاف عادتي آفريده كه غريبي اين مضامين و شگردهاي زيركانۀ وي موجب جلب توجه مخاطب شده و توانسته است به طور ناخودآگاه از يك سو موجب دگرگوني باورهاي مخاطب و از سوي ديگر موجب پذيرش انديشه هاي شاعر يا به تعبير ديگر باورسوزي و باورسازي شود كه اين موارد از طريق بررسي مناسبات دروني موجود در متن غزليات وي به دست مي آيد كه از اين جنبه با خوانش ساختارگرا همخواني دارد.
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)
لينک به اين مدرک :
بازگشت