عنوان مقاله :
مروري بر مدلسازي تقاضاي انرژي
پديد آورندگان :
خياباني ، ناصر دانشگاه علامه طباطبايي. - دانشكده اقتصاد , توسلي ، سلاله دانشگاه علامه طباطبايي.
كليدواژه :
كشش تقاضا , جانشيني بين حاملها , ترانسلوگ , لاجيت خطي , مدلسازي پويا
چكيده فارسي :
انتخاب مدل مناسب به منظور برآورد كشش تقاضاي حاملهاي انرژي يكي از چالشهاي اساسي پيشاروي پژوهشگران اين حوزه است. در اين راستا، پژوهش حاضر به بررسي كاربرد دو رويكرد متداول »تك معادلهاي « و »سيستمي « در مدلسازي تقاضاي انرژي ميپردازد. رويكردهاي تك معادلهاي با وجود سادگي در برآورد پارامترها، با مشكلاتي نظير درونزايي و بيثباتي در پارامترها مواجه هستند. علاوه بر اين، رويكرد اشاره شده از پشتوانۀ نظري قدرتمندي برخوردار نيست و به همين دليل، تفسير دقيق اقتصادي كششهاي خودي و متقاطع با ضعف جدي مواجه ميشود. در مقابل، ساختار معادله هاي تقاضا در رويكرد سيستمي بر پايه مباني اقتصاد خرد است و همين امر موجب ميشود كه كششهاي خودي و متقاطع به سهولت از اين مدلها استخراج شوند و تعامل هاي بين حاملهاي انرژي نيز لحاظ شود. در مقابل، ضعف اين رويكرد وابستگي بيش از حد به انواع فرمهاي تبعي انعطافپذير است، بهطوري كه انتخاب فرم تبعي ميتواند تاثير بسيار مهمي در برآوردهاي كششهاي تقاضاي انرژي داشته باشد. در اين پژوهش، علاوه بر بررسي و تحليل مزايا و كاستيهاي اين دو رويكرد، ويژگيهاي دو فرم تبعي متداول در مدلسازي سيستمي تقاضاي انرژي، به طور مشخص فرم تبعي ترانسلوگ و لاجيت خطي مورد مقايسه و تحليل قرار ميگيرند. نتايج تحليلي ما نشان ميدهد كه احتمال به دست آوردن تخمينهاي موافق با محدوديتهاي نظريه تقاضا در مدل لاجيت خطي بيش تر از فرم تبعي ترانسلوگ است.
عنوان نشريه :
برنامه ريزي و بودجه
عنوان نشريه :
برنامه ريزي و بودجه