كليدواژه :
مولفه‌ي قائم زلزله , دال بتني , بازشو , تحليل تاريخچه زماني غيرخطي
چكيده فارسي :
ساختمان‌ها در اثر زمين‌لرزه تحت اثر تحريك مولفه‌هاي لرزه‌اي قرار مي‌گيرند كه در سه راستاي متعامد بر سازه وارد مي‌شوند. در بيشتر موردها، در برآورد نيروهاي زلزله به‌طور معمول از زلزله‌هاي راستاي قائم صرف نظر و يا اثر آن‌ها ناچيز در نظر گرفته مي‌شود. در حالي كه مولفه‌ي قائم زلزله مي‌تواند باعث ايجاد تغييرمكان‌ها و تنش‌هاي شديدي بر المان‌هاي سازه‌اي، به‌ويژه دال‌هاي بتني داراي بازشو، شود. در اين پژوهش به بررسي اثر مولفه‌ي قائم زلزله بر دال‌هاي بتني داراي بازشو پرداخته شده است. براي اين منظور ساختمان‌هاي بتني 5، 8 و 12 طبقه داراي دال‌هاي بتني با 0 ،15 ،30 و 45 درصد بازشو تحت اثر سه ركورد زلزله حوزه نزديك بم، نورثريچ و السنترو قرار گرفتند و به كمك تحليل تاريخچه زماني غيرخطي مقايسه‌اي بين تغييرمكان‌ها و تنش‌هاي ايجاد شده در آن‌ها انجام شد. نتيجه‌ي بررسي‌ها نشان دادند كه سهم زلزله‌ي راستاي قائم در تغييرمكان دال‌ها نسبت به تغييرمكان دال‌ها در اثر تركيب سه راستا مقدار قابل توجهي نمي‌باشد. از طرف ديگر، مقايسه‌ي تنش‌ها در دال‌هاي بتني نشان داد كه تنش‌هاي ايجادشده با تغييرشكل‌هاي به‌وجود آمده در دال‌ها رابطه‌ي مستقيم دارد، به‌طوري كه در مدل‌هايي كه تغييرمكان بيشتري مشاهده شده است، تنش‌هاي برشي ايجادشده نيز مقدارهاي بالاتري نشان مي‌دهند. در همه‌ي سازه‌ها، هم در زلزله تركيبي و هم راستاي قائم، با افزايش درصد بازشو، تنش ايجادشده در دال‌ها نيز افزايش مي‌يابد. در حالت كلي، بيشينه تنش ايجادشده در دال‌ها در اثر ركورد‌هاي راستاي قائم در برخي از موردها به اندازه‌ي 60 درصد بيشينه تنش‌هاي ايجادشده در اثر زلزله‌هاي تركيبي مي‌باشد.
كليدواژه‌ها
چكيده لاتين :
One of the most important factors in the design of the structures is providing seismic resistance against earthquakes-induced forces. Buildings might be subjected to stimulations of earthquake seismic components, which affect the structure in three perpendicular directions. In estimations of the earthquake forces, the vertical component is usually neglected or understated. However, the earthquake vertical component can lead to drastic stress changes in the structural elements, especially the concrete slabs with opening. In this study, the effect of earthquake vertical component on concrete slabs with opening has been investigated. Three concrete structures with 5, 8, and 12 stories and slab openings of 0, 15, 30, and 45 percent were subjected to the effect of the near-field record of Bam, Northridge, and El Centro earthquakes. Non-linear time history analysis was used to comparatively study the structural displacements and stresses. The results indicated that the contribution of vertical earthquake component in slabs displacements was not significant compared to that of three direction combination. On the other hand, it was inferred that the acquired stresses have a direct relationship with deformations generated in the slabs, so that in models with larger displacements, higher stress levels were detected. For both the three direction combination and the vertical direction earthquakes, increasing the opening percentage would result in growing more stress in concrete slabs. Generally, the maximum produced stress in the slabs was in some cases about sixty percent of the maximum stresses induced by three directional combined earthquakes.
