عنوان مقاله :
اثر سياست پولي بر توليد و تورم در شرايط تبعيض جنسيتي در بازار كار ايران
عنوان به زبان ديگر :
The effect of monetary policy on production and inflation in the context of gender discrimination in the Iranian labor market
پديد آورندگان :
زبيدي، حيدر دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران، ايران , امامي، كريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران، ايران - گروه اقتصاد , غفاري، فرهاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران، ايران - گروه اقتصاد
كليدواژه :
سياست پولي , توليد , تورم , تبعيض جنسيتي , بازار كار ايران
چكيده فارسي :
هدف اصلي اين مقاله تبيين اثر شوك سياست پولي بر متغيرهاي توليد و تورم در شرايط تبعيض جنسيتي در بازار كار ايران با بهره‌گيري از مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي كينزي جديد طي دوره 1398-1387 است. نتايج حاصل از حل مدل نشان داد وجود تبعيض جنسيتي در بازار كار ايران به عنوان يك پديده مخرب، ناكارايي‌هاي اقتصادي هم‌چون كاهش دستمزد زنان و مردان، مصرف، توليد و رفاه را به همراه دارد. هم‌چنين نتايج نشان داد در شرايط تبعيض جنسيتي انتقال شوك سياست پولي انبساطي به متغيرهاي توليد و تورم نسبت به شرايط عدم تبعيض ضعيف‌تر است. بر اساس نتايج، آگاهي از زواياي پنهان اقتصادي و اجتماعي اين پديده و حساسيت‌زايي براي برنامه‌ريزي جهت رفع حداكثري از طريق تصويب قوانين و ايجاد اتحاديه‌هاي كارگري خاص زنان و كنترل و نظارت مسئولانه نهادهاي درگير بر شرايط واقعي كارگران زن در بازار كار ايران پيشنهاد مي‌شود.
چكيده لاتين :
The main purpose of this paper is to explain the effect of monetary policy shock on output and inflation variables in the context of gender discrimination in the Iranian labor market using the new Keynesian stochastic dynamic equilibrium model during the period 2008-2009. The results of solving the model showed that the existence of gender discrimination in the Iranian labor market as a destructive phenomenon leads to economic inefficiencies such as reduced wages for men and women, consumption, production and welfare. The results also showed that in the context of gender discrimination, the transmission of the expansionary monetary policy shock to the variables of production and inflation is weaker than the conditions of non-discrimination. Based on the results, awareness of the hidden economic and social angles of this phenomenon and sensitization to planning for maximum elimination through the enactment of laws and the creation of special women's unions and responsible control and monitoring of institutions involved in the real situation of women workers in the Iranian labor market is suggested.
عنوان نشريه :
مدلسازي اقتصادي
