شناسايي عوامل موثر در وقوع سرقت‌هاي خرد در شهر بيرجند

Identifying Factors Influencing the Occurrence of Split Thefts in Birjand

سرقت‌هاي خرد يكي از منابع اصلي خسارت درصنعت خرده فروشي بحساب مي‌آيد كه باوجود معرفي بسياري از فناوري‌هاي جديد و پيشرفته كه با هدف به حداقل رساندن آن طراحي گرديده‌اند، ميزان و شدت آن در چند دهه گذشته كاهش نشان نداده است. تأمين امنيت در محيط فروشگاه‌ها و مغازه‌ها نه تنها موجب تقويت عملكرد اقتصادي و افزايش منافع حاصله از آن است، بلكه در عين حال رضايت افراد از كسب و كار را به‌ وجود آورده و بر فضاي عمومي جامعه نيز تأثيرگذاراست. پژوهش حاضر نيز به منظور شناسايي عوامل مؤثر در وقوع سرقت تهيه شده است. در اين راستا محقق از طريق بررسي تحقيقات پيشين و مصاحبه با مغازه‌داران 10 متغير را شناسايي و آنها را در دو دسته عوامل مربوط به فضاي داخلي فروشگاه و عوامل مربوط به طرز برخورد فروشنده دسته بندي نمود. سپس داده‌هاي مربوط به اين متغيرها در 2 گروه به سرقت رفته و به سرقت نرفته (هر گروه شامل 100 مغازه) گردآوري گرديد. داده‌هاي گردآوري شده به كمك روش هاي آمار توصيفي و استنباطي و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحليل قرار گرفت. نتايج بيانگر آن بود كه بين نظارت مستقيم فروشنده، نفر/مساحت فروشگاه و ميزان تماس چشمي با وقوع/عدم وقوع سرقت همبستگي معناداري وجود دارد (0/01>p). تحليل رگرسيون لوجستيك نشان داد كه متغير نظارت مستقيم بيش از 60 درصد موارد سرقت را پيش‌بيني مي‌نمايد و متغيرهاي نفر/مساحت و ميزان تماس چشمي 8 درصد از وقوع سرقت را تبيين مي‌نمايند.

Split thefts are considered one of the main sources of retail industry whose extent and severity demonstrated no decrease despite the introduction of many new and advanced technologies designed with the aim of minimizing them. Security in the stores and shops not only enhances economic functioning and increases profits, but it also develops business satisfaction and influences the public atmosphere. The present study also aims at identifying the influential factors in the occurrence of theft. For this, the researcher identified 10 variables through background studies and interviewing shopkeepers categorizing them into two groups of factors related to the inside atmosphere of the stores and factors related to the behavior of the sellers. Then, data of these variables are collected based on two categories of stolen and not stolen (each category consisting of 100 stores). The obtained data were analyzed through descriptive and inferential statistics and SPSS. As indicated by the results of the study, there is a significant correlation between direct supervision of sellers, stores’ individual/area proportion, and the level of eye contact with occurrence / non-occurrence of theft (p<0.01). The logistic regression analysis indicated that more than 60% of theft cases can be predicted by direct supervision variable, and variables of individual/area proportion and the level of eye contact can explain only 8% of theft occurrence.