رابطه بين هوش هيجاني – عاطفي با تعهد و بهره وري استاندارد سازماني در جايگاه شغلي (پليس راهنمايي و رانندگي استان خراسان جنوبي)

No Title

آينده متعلق به جوامعي است كه خود را آماده يادگيري مي كنند. امروزه، شرايط بازار كار براي دانش آموختگان دانشگاهي روز به روز دشوار تر مي شود، كارفرمايان انتظار دارند با استخدام فردي با تحصيلات دانشگاهي به خلاقيت و نو آوري لازم براي حل مسائل و مشكلات كاري دست يابند، آنها به دنبال فردي هستند كه قدرت جمع آوري اطلاعات، تجزيه و تحليل، ‌سازماندهي، ‌نتيجه گيري و ارائه بازخورد هاي لازم را داشته باشد. كليه مهارت هاي ذكر شده، اجزاي اصلي تفكر و مولفه هاي هوش هيجاني به شمار مي روند. اهميت پرورش مهارت هاي هيجاني در حدي است كه برخي از صاحبنظران تفكر مثبت را هدف عمدئه تحصيلات دانشگاهي برشمرده اند و معتقدند، آموزش فقط ياد دادن تفكر به فراگير است. هدف اين پژوهش بررسي رابطه بين هوش هيجاني - عاطفي و تاثير آن در تعهد و رضايت شغلي و رفتار استاندارد كاركنان راهنمايي و رانندگي استان خراسان جنوبي است .اين پژوهش از نوع پژوهش هاي كاربردي است. هدف اساسي اين نوع پژوهش ها توسعه دانش كاربردي در يك زمينه خاص است. تحقيق كاربردي در جستجوي دستيابي به يك هدف عملي است و تأكيد آن به رفاه وبه كارگيري نيروهاي استاندارد به لحاظ رواني در پليس راهنمايي و رانندگي ناجا و مطلوب بودن فعاليت آنها است . نتايج حاكي از آن است كه فرض ما در مورد هوش هيجاني و تحصيلات مورد پذيرش قرارمي گيرد و با اطمينان 95% مي توان ادعا كرد كه اين عامل مؤثر در هوش هيجاني مي باشد.F بدست آمده براي تعهد سازماني و ميزان تحصيلات (0/05>0/248=sig) مي باشد كه اين مقدار يعني عدم وجود رابطه معني داري بنابراين تحصيلات با ميزان هوش هيجاني رابطه معني داري دارد و اما با تعهد سازماني رابطه معني داري برقرار نمي باشد.

NO Abstract