عنوان مقاله :
ساختار چند قطبي و معادلات جديد منطقه غرب آسيا در سلسله مراتب روابط ژئوپليتيكي قرن بيست و يكم (درس هايي از خاورميانه)
عنوان به زبان ديگر :
Multipolar System and New Equations of the West Asian Region in the Geopolitical Hierarchy Relations of Twenty-First Century (The Lessons from Middle East)
پديد آورندگان :
رئوف حيدري فر، محمد دانشگاه پيام نور، تهران، ايران
كليدواژه :
نظام چند قطبي , ژئوپليتيك , خاورميانه , آمريكا , تيوكي , Anova
چكيده فارسي :
در فضاي ژئوپلتيكي پيشِ رو و پس از گذار، اهميت منطقۀ خاورميانه از نظر ژئوپلتيكي و ژئواكونومي چند برابر خواهد شد. لذا بررسي اين سازۀ ژئوپليتيكي بسيار حائز اهميت است. در اين پژوهش، ابعاد مختلف مسئلۀ مورد مطالعه به كمك روش توصيفي و تحليلي بررسي شدهاست. اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: الف) شناسايي مهمترين نشانههاي قدرتنمايي دولتهاي خارجي در خاورميانه؛ ب) بررسي روند افول نظام تكقطبي به دو يا چندقطبي براساس قدرتگيري كشورها در اين منطقه و ج) تحليل مهمترين تئوري سياست خارجي نظام تكقطبي در رابطه با رويدادهاي خاورميانه. متغيرهاي اين پژوهش شامل متغير مستقل (تغير سلسلهمراتب روابط قدرت در جهان) و متغير وابسته (رويدادهاي مهم در اقصي نقاط جهان و بهويژه خاورميانه) ميباشد. روش پژوهش به شيوۀ تركيبي از روش توصيفي (كتابخانهاي) و تحليلي بر پايه شيوۀ استقرايي به كمك روشهاي آماري و نرمافزار است. براي تحليل اهداف مطرحشده از پرسشنامه (براساس جامعۀ آماري 19 نفره از كارشناسان علوم سياسي بر اساس طيف «ساتي» و «ليكرت») بر مبناي مدلهاي تصميمگيري چندمتغيره (ahp-topsis)، روش هاي آماري آناليز واريانس يكطرفه و تعقيبي تيوكي HSD و به كمك نرمافزارهاي Spss25, Excel 2016, ExpertChoice 11 استفاده شده است. يافتهها حاكي از آن است كه عامل نظامي، يعني جنگ داخلي سوريه با مقدار 736/0 (وزن نهايي ماتريسي) بيش از هر عامل ديگري موجب قدرتنمايي دولتهاي خارجي در منطقۀ خاورميانه بهويژه آمريكا و روسيه گرديد؛ اما بهطور كلي در عامل نظامي و سياسي، نقش آمريكا در خاورميانه پررنگ بوده و در زمينۀ اقتصادي، چين نقش مهمتري ايفا ميكند. همچنين دورنماي آيندۀ روابط بينالملل بيانگر آن است كه كشور چين با مقدار 0.839 نزديكترين فاصله را تا راهحل ايدئال دارد؛ يعني كانديداي اصلي برهم زدن نظام هژموني در جهان و خاورميانه بوده و نظام جهاني را به سمت دو قطبي (احياناً فراقطبي) هدايت ميكند. بهعلاوه، ايالاتمتحده در زمينۀ فلسفه هاي سياسي موجود از فلسفۀ سياسي هابزي با 0.016=Sig بيش از ساير موارد استفاده مي كند؛ بهطوري كه از سال 1991م. معمولاً از «فلسفه هابزي» (منازعه) در قبال كشورهاي خاورميانه استفاده كرده است.
چكيده لاتين :
The Middle East is a geo politically-geo economically sensitive region. In this study, some goals and assumptions are considered, the overall purpose of which is to investigate the impact of the monopoly system on the Middle East. This research is based on a questionnaire. Designed questionnaires are based on Likert and Saatei spectroscopy. Editing and modifying the questionnaire as well as the statistical population of the respondents includes political science experts (Delphi Panel Working Group) is considered. The research hypotheses were based on multivariate decision model (hierarchical analysis model and ideal solution based on similarity model) as well as one-way ANOVA and HSD post hoc test. The results of the research of these models and statistical methods were obtained with Expert Choice 11, Excel 2016 and SPSS 25 software. The results show that the US military invasion of Iraq in 2003 with a value of 0.2125 is the most important factor in the rise of the monopoly system in international relations. The prospect of international relations also shows that China is 0.839 nearest to the ideal solution, the main candidate for the overthrow of the hegemonic system in the world and the Middle East and it drives the world system towards multipolarity. Also, in line with existing political philosophies, the United States uses the Hobbesian political philosophy with Sig = 0.016 more than others, so since 1991 it has usually used the Hobbesian philosophy in the Middle East.
عنوان نشريه :
روابط خارجي