تأملي در ابعاد متافيزيكي تقسيم «حمل» به تقرير علامه طباطبايي

Allamah Tabataba'i's division of predication: A Critical Look

علامه طباطبايي، حمل را به يك اتحاد وجودي ميان موضوع و محمول تعريف مي‌كند. سپس در تقسيم حمل، حمل را به حمل اولي ذاتي، حمل شايع صناعي و حمل حقيقت و رقيقت تقسيم كرده است. در حمل اولي يك «ذات بر خودش» حمل ميگردد، در حمل شايع يك «عرض بر معروض» حمل ميگردد و در حمل حقيقت و رقيقت يك «معلول بر علت خود» حمل مي‌شود. با تاملي در مبحث ويژگي‌ها در متافيزيك تحليلي و ارتباط آن با مباني فلسفي علامه طباطبايي، يك تعارض جدي(P3)ميان متافيزيكِ حمل شايع و متافزيكِ حمل حقيقت و رقيقت مستقر مي‌گردد. با ارائه راهحلي( S1) مبتني بر عمل كردن حمل شايع در بستر نوميناليزم، تعارض (P3) حل مي‌شود، لكن تعارض ديگري (P4) پديد مي‌آيد. در نهايت براي حل تعارض دوم (P4)، با استفاده از راه حل ديگري (S3) بايد تعريف حمل تغيير كند. با ضميمه شدن اين دو راه حل به تعريف علامه طباطبايي از حمل، مي‌توان از فروپاشي تقسيم ايشان از حمل جلوگيري كرد. در اين مقاله براي حفظ ساختار تقسيم علامه طباطبايي از حمل، تعريف آن را تغيير داده ام. تعريف ايشان از حمل عبارت است از «اتحاد وجودي ميان موضوع و محمول به طوري كه موضوعْ يك «وجود في نفسه» و محمولْ يك «وجود في نفسه لغيره» است». طبق تعريف ايشان اقسام حمل در دو بستر متافيزيكي متفاوت و ناسازگار عمل مي-كنند. در نتيجه براي حفظ ساختار تقسيم ايشان بايد قيد «في نفسه» از وجود محمول در تعريف حمل حذف گردد، تا تمام اقسام حمل در بستر متافيزيكي واحدي (نوميناليزم) عمل كنند.

Allameh Tabatabai, in the definition of predication , considers predication an existential unio‎n between the subject and the predicate. In this unio‎n, the subject is an existence by itself and the predicate is a connective existence (towards the subject). Then on the division of prediction, he divides prediction to 1. Primary and essential predication 2. Common technical predication 3. Realty and attenuate prediction. In the first predication, an essence predicates on itself, in the second predication, an accident predicates on an underlying subject. In third predication, a caused predicates on its cause. With a reflection on the topic of properties in analytical metaphysics and its relation to the philosophical foundations of Allameh Tabatabai, a serious conflict is established between the second predication and third predication. This conflict is resolved by providing a solution, but a second conflict arises. Finally, for the second conflict, the definition of predication must be changed. Therefore the “connective existence” must be changed to “relative existence”.