ضرورت هستي‌شناختي و معرفت‌شناختيِ هستارهاي موضعي در مكانيك كوانتومي

The Ontological and Epistemological Necessity of Local Beables in Quantum Mechanics

بل در برخي مقالات خود هستارهاي موضعي را معرفي مي‌كند و آن‌ها را غير از مشاهده‌پذيرهاي مكانيك كوانتومي در نظر مي‌گيرد. در مقاله‌ي حاضر اهميت و ضرورت وارد كردن هستارهاي موضعي را در مكانيك كوانتومي نشان مي‌دهيم. توضيح مي‌دهيم نياز به وجود هستارهاي موضعي هم دلايل هستي‌شناختي و هم معرفت‌شناختي دارد. تابع موج كه نمايش رياضي حالت كوانتومي است يكي از عناصر مهم و كليدي در نظريه كوانتومي است كه جايگاه بخصوصي را در هستي‌شناسي اين نظريه به خود اختصاص داده است. با توجه به اهميت تابع موج كه يك عنصر اساسي در نظريه كوانتومي است، بررسي خواهيم كرد كه آيا تابع موج با معيارهايي كه براي هستار بودن بيان مي‌شود آيا مي‌تواند هستار باشد يا نه و هم‌چنين توضيح مي‌دهيم كه چگونه درك شأن هستي‌شناختي تابع موج از منظر هستارها مي‌تواند راهنمايي مناسبي براي انتخاب يا ارائه‌ي تعبير يا نظريه‌ي مناسبي براي مكانيك كوانتم در بين نظريه‌هاي رقيب باشد.

Bell, in some of his papers, introduces local beables, distinct from observables, in QM. This paper aims to illustrate the importance and necessity of local beables arise from both ontological and epistemological considerations. Given that the wave function is an essential element of quantum theory, we explain how understanding the ontological significance of the wave function in the context of beables provides us a ground for choosing a more satisfactory interpretation or theory of quantum mechanics among the rivals