تبيين تاريخي دلائل شورش و پايداري بني سليم در فرارود بر مبناي عوامل ژئوپوليتيك

Historical explanation of the reasons for the Bani Salim uprising in Fararood based on geopolitical factors

تبيين تاريخي شورش سردارعرب عبدالله بن خازم سليمي وادامه آن توسط پسرش موسي هدف اصلي اين مقاله است.اين سرداران عليرغم پيشنهاد طعمه مناسبي چون خراسان، ازسوي عبدالملك بن مروان برعهد خود باز بيريان پاي فشردند كه يافتن دليل مسيله اين نوشتار است. در بين شورش هاي پس از مرگ يزيدبن معاويه، شورش عبدالله بن خازم و فرزندش موسي ويژگي هاي قابل تاملي دارد. اين شورش عربي اولين حركتي است كه باعث ايجاد منطقه اي مستقل از نظارت خلافت در قلمرو فرهنگي سياسي ايران شد. هر چند سرداران سليمي در بهره گيري از شرايط ژئوپوليتيك در منطقه ناتوان بودند، اما اين حركت از جنبه تسلط سياسي و نظامي طولاني مدت كه در نقطه اوج خود پانزده سال به طول انجاميد منحصر به فرد است دلايل اين توفيق؛ موقعيت جغرافيايي ترمذ، تجربيات ممتد سرداران سليمي، نوع رابطه آنها با امويان و زبيريان و جايگاه قبيله اي ايشان بوده است. در ضمن اين شورش فاقد جنبه هاي ايدئولوژيك و مباني نظري قوي بوده است. در اين تحقيق با تكيه بر روش توصيفي و تحليلي تاريخي سعي شده است با تكيه برمستندات و شواهد موجود درهمه منابع اصلي پاسخي متفاوت ازيافته هاي قبلي ارايه شود و نگاه تازه اي به اين پديده قابل تامل شود.

The main purpose of this article is to explain the history of the revolt of the Arab general Abdullah Ibn Khazem Salimi and its continuation by his son Musa.Among the revolts after the death of Yazid ibn Mu'awiyah, the revolt of Abdullah ibn Khazem and his son Musa have considerable features. This Arab uprising was the first move that created a region independent of the caliphate's oversight in Iran's cultural and political realm. Although Salimi's commanders were unable to take advantage of the geopolitical situation in the region, this move is unique in terms of long-term political and military domination that lasted fifteen years at its peak; the reasons for this success; The geographical location of Tirmidhi has been the continuous experiences of Salimi commanders, the type of their relationship with the Umayyads and Zubayrians and their tribal status. At the same time, this uprising lacked strong ideological aspects and theoretical foundations. In this research, based on descriptive and historical analytical methods, an attempt has been made to provide a different answer from the previous findings based on the documents and evidence available in all main sources, and a new perspective on this phenomenon can be considered.