تحليل جنسيتي سياستگذاري تامين اجتماعي در ايران پساانقلاب

Gender Analysis of Social Security Policies in Post- Revolutionary Iran

مقدمه: جنسيت به مثابه پايه اي ترين ركن هويت افراد د ر كليه مناسبات اجتماعي و سياست گذاري داراي اهميت است و تحليل سياستها از اين منظر در شناسايي كاستيهاي موجود در اين حوزه راهگشا است. روش روش مورد استفاده در اين تحقيق تحليل محتواي كيفي و رويكرد مورد نظر، تحليل جنسيتي بود ه است. بد ين منظور اسناد و مصوبات نهاد هاي اصلي سياست گذار در حوزه زنان و تامين اجتماعي تحليل محتواي كيفي شد و با 10 نفر از متخصصان حوزه تامين اجتماعي و مسيولين مرتبط با حوزه زنان، مصاحبه نيمه ساختاريافته انجام شد . يافته ها: الگوهاي مختلفي د ر سياستهاي حوزه تامين اجتماعي زنان مد نظر سياست گذار بود ه است و الگوي غالب سياست گذاري تامين اجتماعي د ر كليت سياستهاي مربوط به زنان، الگوي شهروند ي تبعي (مرد نان آور و زن خانه دار) است. اين الگو ضمن تقويت رويكرد حمايتي نظام تامين اجتماعي و افزايش هزينه هاي آن با مطالبات و تحولات جامعه هم خوان نيست. سياست گذار د ر قوانين اصلي اين حوزه الگوي د و نان آور (نان آور فراگير) را مد نظر د اشته است اما از منظر شموليت د رصد پاييني از زنان را در برمي گيرد . الگوي مراقب برابر و شغل انگاري خانه داري نيز بخصوص درد و دهه اخير مورد نظر سياست گذار بوده اما با مشكلاتي از حيث اجرا مواجه بوده اند . الگوي وظايف مراقبتي عام (د و مراقب) نيز در حد توصيه و اتخاذ سياستهاي محدودي همچون مرخصي پدرانه د ر پنج ساله اخير مورد نظر سياست گذار بود ه است اما اين سياست در جهت تشويق فرزند آوري مد نظر سياست گذار بود ه است؛ بنابراين، سياستهاي كلان جنسيتي -علي رغم رويكرد تشابه محورانه قوانين خاص اين حوزه- تاثيرات بيشتري بر وضعيت كلي نظام تامين اجتماعي د اشته اند . بحث: تدوين سياستها بر مبناي زمينه و تحولات جامعه و وفاق د ر رويكرد جنسيتي حاكم بر فضاي سياست گذاري، مي تواند در رفع تناقضات موجود در سياست گذاري اين حوزه كمك كند .

Introduction Due to the fact that gender is important as the most basic pillar of individuals’ identities in all social relations, it is helpful to identify current deficiencies in policymaking. Method The method used is qualitative content analysis in the gender analysis approach. To this end, the documents and approvals of the main women policies and social security policies became qualitative content analysis. Findings The results show that there are various discourses in social security policies in Iran but the dominant discourse in women related policies is the subordinate citizenship (male breadwinner/female homemaker model). This model, while strengthening the supportive approach of the social security system and increasing its costs, is not commensurate with the demands and developments of society. Although the policymaker has considered The Universal Breadwinner Model in the main laws, it contains a small proportion of women’s participation. The policymaker has considered The Caregiver Parity Model in two current decades, but have had some problems in implementation. The Universal Caregiver Model has remained at the recommendation level and few policies such as paternity leave has been considered since five years ago by the policymaker, but this policy, has been aimed more at encouraging child-rearing. Despite the similarity-based approach of specific social security laws, macro gender policies have had a greater impact on social security policies. Discussion Formulation of policies based on the context and developments of society and consensus in the gender approach governing the policy-making environment, can resolve the existing contradictions in social security policy-making.