شماره ركورد :
1236229
عنوان مقاله :
مطالعه ي نقش و جايگاه شوخي در نمايشنامه ي دايره ي گچي قفقازي اثر برتولت برشت
عنوان به زبان ديگر :
The role of humor in the play “Caucasian Chalk Circle” by Bertolt Brecht
پديد آورندگان :
عباسي، غلامرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده ي هنر و معماري - گروه فلسفه هنر، تهران، ايران , مختاباد، مصطفي دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده ي هنر و معماري، تهران، ايران , شريف زاده، محمدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده ي هنر و معماري - گروه فلسفه هنر، تهران، ايران
تعداد صفحه :
21
از صفحه :
98
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
118
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
كمدي , دايره ي گچي قفقازي , مضحكه , تئاتر اپيك
چكيده فارسي :
كمدي، طنز، مضحكه يا به طوركلي شوخي، بديل تراژدي است. اگر تراژدي جهان را جوالنگاه قدرتهاي شكست ناپذير خدايان و تقدير در مبارزه با بزرگان و برگزيدگان اجتماع ميداند، كمدي با به سخره گرفتن قدرت، انسان عامي و تحقيرشده را پيروز معركه ي قدرتمنداني ميكند كه در غياب او، اما براي تعيين سرنوشت او، برپا شدهاست. هركجا گريستن بر سرنوشت تراژيك بشر كفاف نميدهد، شوخي اين وظيفه را از طريق خنداندن به عهده ميگيرد. بيهوده نيست كه شكلكهاي تيپيك تياتر به شكل دو چهره ي خندان و گريان نشانداده ميشوند. تراژدي و كمدي دو جنبه ي متضاد اما به هم پيوسته اند كه از همان ابتداي تاريخ، تياتر را تعريف كردهاند. قهرمان كمدي برخالف تراژدي، تقدير و سرنوشتسازان را با حيله و طراري و گاه حماقت از سر راه برميدارد. سالح تياتر اپيك در اين مبارزهي نوين، نه خلسه و وادادگي تماشاگر، بلكه برعكس برانگيختن هوشياري و دانايي او در آگاهي مداوم از صحنه ي تياتر به عنوان صحنه تياتر و نه بازسازي واقعيت بر صحنه ناشي ميشود. تياتر اپيك به تماشاگر به عنوان همكار در كشف واقعيت از طريق بازي و نمايش مينگرد و به همين دليل تراژدي از طريق محتوا و فرم مورد هجوم طنز قرارميگيرد تا به جاي ترس از تقدير، تفكر انساني از وضعيت تقديرياش و راه هاي مقابله با آن آگاه شود. در اين مقاله خواهيم ديد كه نمايشنامه ي دايره ي گچي قفقازي به مثابه ي تياتر نو و درهم شكننده ي معيارهاي ارسطويي در تياتر كهن، چگونه از عناصر كميك) مضحكه و كمدي در ساختار خود سود جسته است تا بتواند از ويژگي هايي از قبيل كاتارسيس و پيرنگ مستحكم ارسطويي فراتر رفته و نمايش را به وسيله ي آگاهي تماشاگر از موقعيت خود در جهان مدرن تبديل كند. بنابراين پرسش اصلي اين تحقيق آن است كه در نمايشنامه ي دايره ي گچي قفقازي چگونه از مولفه هاي كمدي براي آگاهي بخشي تماشاگر سود ميجويد؟ همچنين پرسش هاي اساسي ديگر تحقيق عبارتند از: آيا بين بسامد اركان شوخي (كمدي و مضحكه) در نمايش دايرهي گچي قفقازي با بسامد عناصر ارسطويي و اپيك، ارتباط مستقيم وجوددارد؟ آيا عمق شوخيها با عناصر ارسطويي يا اپيكي ارتباط معنا داري دارد؟ براين اساس فرضيه ي تحقيق اين است كه برشت در اين نمايشنامه توانسته است از مولفه ها و عناصر كمدي براي تشخيص درست مخاطب در موقعيت واقعي خود در جهان به درستي سود جسته و از اين طريق آگاهي مخاطب را نسبت به وضعيت و جايگاهش در جهان توسعه بخشد.
چكيده لاتين :
Comedy, humor or joke in general is an alternative to tragedy. If the tragedy sees the world as the cradle of the invincible powers of the gods and destiny in the struggle against the elders and the favorites of society, by mocking the power, comedy helps the common and humiliated man to win in the battle held by the powers in his absence, but to determine his destiny. Wherever crying does not suffice for the tragic fate of mankind, humor accepts the responsibility by making them laugh. It is not in vain that typical theatrical emoticons are shown in the form of two smiling and crying faces. Tragedy and comedy are two contrasting but interconnected aspects that have defined the theater since the beginning of history. The protagonist of the comedy, unlike the tragedy, removes the destiny and fate-makers by trickery - and sometimes stupidity. The weapon of epic theater in this new struggle is not the ecstasy and commitment of the spectator, but rather the arousal of his consciousness and knowledge in the constant awareness of the theater stage as a theater stage and not the reconstruction of reality on stage. Epic theater looks at the spectator as a partner in discovering the reality through play and show, and therefore tragedy is attacked by humor through content and form, so that instead of fearing the fate, human thought becomes aware of its fate and ways to deal with it. In this article, we will see how the play “Caucasian Chalk Circle”, as a new theater and breaking the Aristotelian standards in the old theater, has used comic elements (humor and comedy) in its structure to be able to use features such as catharsis and Go beyond the strong Aristotelian plot and transform the play by the spectator’s awareness of his position in the modern world.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
تئاتر
فايل PDF :
8455243
لينک به اين مدرک :
بازگشت