كليدواژه :
قوه , ماده نخستين , قاعده حدوث , حكمت مشاء , انسجام دروني
چكيده فارسي :
در ميان نظريات متنوع حركت از انكار تا اثبات مطلق، گام ماندگار و معتدل نظريه «قوه» ارسطو بود. وي ماده نخستين را نيز جوهري ميدانست كه تنها حامل قوه و در كنار جوهر صوري، جسم را تشكيل ميدهد. فلسفه اسلامي براهيني بر اين مطلب اقامه كرد. گاه اين برهانها آنچنان نقد شدهاند كه به انكار انديشه «قوه» انجاميده است. اين نوشتار به بررسي اين مطلب در خصوص براهين اثبات ماده حامل قوه، يعني «قاعده حدوث زماني» ميپردازد كه نشان ميدهد ميبايد پيش از هر پديده زماني، قوه و آمادگي آن كه در جوهر مادي قرار دارد، وجود داشته باشد. نگارنده بر آن است كه ميتوان با جداسازي اشكالات روبنايي از زيربنايي و پاسخ از اشكالات دسته نخست، از انسجام انديشه قوه ارسطويي با حكمت مشاء دفاع كرد و با توجه به گنجايش بالاي آن براي پذيرش ويرايشي صدرايي، آن را تبيين كرد و به خدشههاي وارده پاسخ داد. اهميت و ضرورت اين موضوع به تثبيت جايگاه حكمت مشاء در يكي از مهمترين آموزههاي فلسفي، يعني «قوه و فعل» است كه خود، زمينهساز تبيين قلمرو حركت جوهري به عنوان يكي از مهمترين بنيانهاي حكمت متعاليه است و زيرساخت تبيين فلسفي بسياري از گزارههاي ديني به ويژه در بازه نفس و معاد را فراهم ميآورد.