عنوان مقاله :
نقش حالات چهره در دستور زبانهاي اشاره از منظر دستور شناختي
پديد آورندگان :
سياوشي ، سارا مؤسسه علوم شناختي تهران , ويلكاكس ، شرمن دانشگاه نيومكزيكو - گروه زبانشناسي
كليدواژه :
زبان اشاره ايراني , زبانشناسي اشاره , دستور شناختي , چرخۀ كنترل , حالات چهره , اخم , حالت نعل اسبي لب
چكيده فارسي :
حالات چهره در زبانهاي اشاره براي بيان مفاهيم دستوري به كار ميرود (Pfau Quer, 2010; Reilly, 2006; Wilbur, 2000; Dachkovsky Sandler, 2009). از جمله مفاهيم دستوري كه در زبانهاي اشاره با حالات چهره بيان ميشوند ميتوان وجهيت، ساختهاي شرطي، سببي، مبتدا، پرسشي و امري را نام برد (Lackner, 2019). دو ناحيۀ نيمۀ بالايي (حالات ابرو و چشمها ) و نيمۀ پائيني صورت (حالات لب و دهان) هركدام در بيان مفاهيم دستوري مختلفي دخيل هستند. در اين مقاله، با تحليلي در چارچوب دستور شناختي، به طور ويژه مفهوم «چرخۀ كنترل» (Langacker, 2013) تلاش ميشود نقش حالات صورت در دستور زبان بررسي شود. بسياري از مفاهيم دستوري در زبان با مفهوم چرخۀ كنترل قابل تبيين هستند. چرخۀ كنترل در لايههاي مختلف فيزيكي، ذهني، حسي و اجتماعي زيست انسان قابل بررسي است و در زبانشناسي و شكلگيري دستور زبان ابزار سودمندي براي تحليلهاي زباني در اختيار ما قرار ميدهد. چرخۀ كنترل شامل چهار مرحله است كه هر كدام از اين مراحل يك وضعيت ذهني و عملي را نشان ميدهد و ميتوان اين وضعيت را به يكي از مفاهيم دستور زبان مرتبط دانست. هدف ديگر اين مقاله آن است كه در چارچوب زبانشناسي شناختي به طرح و بحث اين پرسش بپردازيم كه چگونه زبانهايي كاملاً جدا از يكديگر در بيان بعضي مفاهيم دستوري شباهتهاي صوري دارند. با بررسي دادهها و يافتههاي پژوهشهاي گوناگون از زبانهاي اشارۀ ايراني، آمريكايي، اسپانيايي، ايتاليايي و موارد مشابه به بررسي شباهتها در حوزههاي مختلف دستور زبانهاي اشاره و نقش حالات چهره در شكلگيري دستور زبان ميپردازيم.