طراحي الگوي برندسازي كارفرما بر مبناي انتظارهاي نيروي انساني مستعد

هدف: اين پژوهش با هدف خلق و آزمون الگوي برندسازي كارفرما، از ديدگاه نيروهاي انساني مستعد شركت‌هاي فعال در بازار كار تهران اجرا شده است.روش: پژوهش پيش رو با بهره‌گيري از روش پژوهش آميخته اجرا شده است. ابتدا با استفاده از رويكرد كيفي نظريه داده‌بنياد، الگوي برندسازي كارفرما طراحي شد، سپس در رويكرد كمّي، به آزمون مدل اقدام شد. داده‌ها از طريق مصاحبه نيمه‌ساختاريافته با 25 نفر از نيروهاي انساني مستعد و توزيع 437 پرسش‌نامه بر اساس الگوي طراحي‌شده گردآوري شدند. روش تجزيه ‌و تحليل داده‌هاي مصاحبه، كدگذاري‌هاي باز، محوري و انتخابي و استفاده از مدل استراس و كوربين در نرم‌افزار 10Nvivo  بود. در بخش كمّي نيز، از مدل‌سازي معادلات ساختاري و نرم‌افزارهاي اس‌پي‌اس‌اس نسخه 25 و آموس نسخه 24 استفاده شد.يافته‌ها: يافته‌هاي بخش كيفي به طراحي الگوي برندسازي كارفرما بر مبناي ديدگاه نيروي انساني مستعد در بازار كار تهران منجر شد و پس از تأييد روايي و پايايي آن، فرضيه‌هاي بخش كمّي تدوين شدند. آزمون فرضيه‌ها، نشان‌دهنده اعتبار مدل بود.نتيجه‌گيري: تجزيه و تحليل داده‌ها نشان داد كه انتظارهاي متقابل فرد، شغل و سازمان به تجربه برند كارفرما مي‌انجامد. اين تجربه در كنار شرايط زمينه‌اي (منابع قدرت سازمان، الزامات اجرايي برندسازي كارفرما، متوليان برندسازي كارفرما و زيرسيستم‌هاي مديريت منابع انساني) و شرايط مداخله‌گر (پرسوناي كانديدهاي شغلي، بازاريابي محتواي كارفرما و مشكلات برندسازي كارفرما) به انتخاب راهبردهاي كارفرما در وعده برند و راهبردهاي نيروي كار در تصميم به ماندن يا ترك سازمان منجر شده و به پيامدهاي برندسازي كارفرما ختم مي‌شود.