عنوان مقاله :
بررسي تاثير مداخله آموزشي ارگونومي بر ميزان ابتلا به سندرم تونل كارپال (CTS)در بين كارمندان بانكهاي دولتي
پديد آورندگان :
عطار ، محسن دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد , حلواني ، غلامحسين دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد - دانشكدۀ بهداشت - گروه ارگونومي , ابرقويي ، ناصرصدرا دانشگاه جامع علمي كاربردي يزد , جام برسنگ ، سارا دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد - دانشكدۀ بهداشت - گروه آمار زيستي و اپيدميولوژي , عطار ، جواد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي تهران
كليدواژه :
سندرم تونل كارپال , كارمندان بانك , عصب مديان , سطح مقطع مچ دست , عوامل مرتبط با CTS , اختلالات اسكلتي -عضلاني , مداخله ارگونومي
چكيده فارسي :
مقدمه: پيشرفت سريع تكنولوژي ، استفاده زياد ازكامپيوتر و تغيير شرايط كاري باعث شده تا اختلالات اسكلتي عضلاني يكي از مهم ترين موضوعهاي سلامت شغلي در دنياي امروز شناخته شود . سندرم تونل كارپال (CTS) شايع ترين نوروپاتي فشارنده عصبي محيطي مي باشد. در ايجاد اين سندرم برخي فاكتورهاي شغلي از قبيل كار مكرر و طولاني با دست و انگشتان تاثير گذارند. مطالعه حاضر با هدف سنجش علائم و وضعيت عملكردي سندرم تونل كارپالCTS و بررسي تاثير مداخله آموزشي ارگونومي بر ميزان ابتلا به سندرم تونل كارپال (CTS) در بين كارمندان بانكهاي دولتي صورت پذيرفت. روش كار: اين مطالعه توصيفي تحليلي بصورت مداخله اي در سال 1397 در بانكهاي دولتي انجام پذيرفت. شدت علائم و وضعيت عملكردي سندرم تونل كارپال كارمندان با استفاده از پرسشنامه بوستون بررسي گرديد.نمونه هايي كه شرايط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و در مرحله بعد مداخله آموزشي ارگونومي انجام شد و بعد از 6 ماه از مداخله ، سنجش علائم و وضعيت عملكردي كارمندان درخصوص سندرم تونل كارپال تعيين شد.اندازه گيري نسبت مچ دست با كوليس انجام شد. تجزيه وتحليل پرسشنامه با نرم افزار SPSS 23 صورت گرفت، واز آزمونهاي ويلكاكسون و كاي دو استفاده شد. يافته ها: شدت علائمCTS درنمونه ها در سطح خفيف، متوسط و شديد به ترتيب 7/6،66/20 و 5/9 درصد مي باشد. وضعيت عملكردي CTS در سه سطح خفيف ،متوسط وشديد به ترتيب 6/47، 8/23و 8/4 درصد مي باشد.. كاركناني كه ابعـاد مـچ دسـت بالاتر از 7/0 (wrist AP/ML)داشتند شدت علائم و اختلالات وضعيت عملكردي CTS بيشتر مشاهده شد.و همپنين يافته ها نشان داد بين دست غالب و بروز علائم CTS ارتباط معناداري وجـود داشـت.( p= 0.001). نتايج مقايسه سطح شدت علائم و وضعيت عملكردي سندرم تونل كارپال در دو گروه قبل و بعد از مداخله آموزشي نشان داد كه درصد شدت علائم سندرم تونل كارپال شديد و متوسط در افراد بعد از مداخله آموزشي نسبت به حالت قبل؛ به شدت علائم خفيف و بدون علائم تغيير يافته است. نتايج مقايس سطح شدت علائم سندرم تونل كارپال در بعد از مداخله آموزشي ارگونومي نشان داد كه بين شدت علائم سندرم تونل كارپال در حالت قبل و بعد اختلاف معنا داري وجود دارد. شدت علائم(317/3=z , 001/0 p= ). وضعيت عملكردي(606/3=z p= 0.001). نتيجه گيري: نتايج مطالعه حاضر دررابطه با شرايطي كه مي تواند در كارمندان بانك منجر به سندرم تونل كارپال شود نشان داد بطور كلي هر عاملي كه باعث افزايش محتويات و يا كاهش ظرفيت تونل مچ دست شود مي تواند باعث شروع علائم اين سندرم باشد كه ميزان شدت علائم و وضعيت عملكردي سندرم تونل كارپال در بين كاركنان بانك در سه سطح خفيف، متوسط و شديد مشاهده شد، بر اساس مداخله ارگونومي ميزان شدت علائم و وضعيت عملكردي سندرم تونل كارپال كاهش معني داري يافت. (0/001 PValue).تدوين يك برنامه مداخله ارگونومي مشخص براي بهبود وضعيت عملكردي و علائم اين سندرم امري ضروريست.كه شناخت درست علائم سندرم ، آموزشها ي لازم وتاثير آنها و سپس طراحي يك برنامه مداخله ارگونومي مناسب مطرح مي شود. مي توان باستناد بر اين نتايج و معيارهاي ورود اين مطالعه استنباط نمود كه مداخله آموزش ارگونومي روشي آسان ،كم هزينه و كاربردي است كه مي تواند بعنوان يك برنامه موثر جهت پيشبرد اهداف بهبود سطح علائم افراد مبتلا به سندرم تونل كارپال مورد استفاده در بانكها قرار گيرد. پيشنهاد مي گردد.استفاده توام از مداخلات مهندسي انساني و مديريتي به صورت ساده، كاربردي و كم هزينه و پايش مستمر نحوه صحيح اجراي اين مداخلات در طي مدت زمان طولاني در سايه تعهد مديريت و مشاركت كاركنان مي تواند باعث دستيابي به نتايج مطلوبي در جهت كاهش ميزان ابتلا به سندرم تونل كارپال در بين كارمندان گردد.