طراحي الگوي مديريت دانش در اداره كل آموزش و پرورش استان هرمزگان

Designing the Pattern of Knowledge Management in the General Administration of Education in Hormozgan

مقدمه:پژوهش حاضر با هدف طراحي و الگوي مديريت دانش در اداره كل آموزش و پرورش استان هرمزگان انجام پذيرفت. روش كار:روش پژوهش آميخته (كيفي-كمي) بود. جامعه آماري پژوهش در بخش كيفي شامل خبرگان دانشگاهي و آموزشي شامل مسؤلين آموزش و پرورش استان هرمزگان بود كه به صورت هدفمند به روش دلفي، تعداد 18 نفر انتخاب شدند. در بخش كمي، كليه مديران اداره كل آموزش و پرورش استان هرمزگان و مديران مدارس به تعداد 1000 نفردر سال 1397 بودند كه با استفاده از فرمول كوكران، تعداد 246 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گيري، چند مرحله اي بود. گرداوري داده ها با استفاده از مصاحبه نيمه ساختار يافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام پذيرفت. تجزيه و تحليل داده ها در بخش كيفي كدگذاري نظري برگرفته از روش نظريه‌پردازي داده بنياد بود. در بخش كمي، در دو بخش توصيفي و استنباطي انجام پذيرفت. يافته ها: نتايج تحليل داده ها نشان داد كه مولفه هاي تشكيل دهنده مديريت دانش شامل، خلق دانش(3/23)، حفظ دانش (3/29)، انتقال دانش (3/22) و بكارگيري دانش (3/27) بودند. نتيجه گيري: مدل ارائه شده در اين مطالعه، تسهيلگرها و موانع پيش روي مديريت دانش در سازمان آموزش و پرورش را نيز در بر مي گيرد و از برازش و اعتبار مناسبي برخوردار است.

Introduction: This research was conducted with the aim of designing a knowledge management model in the General Directorate of Education in Hormozgan province, Iran. Methods: The research method was qualitative-quantitative. The statistical population of the research in the qualitative part was 18 people. The second group of statistical population of this study included all administrators of Hormozgan provincial education administration. By using the Cochran formula, 246 people were selected as sample size. To assess the narrative in the qualitative section, the valuable ideas of the professors familiar with this field and the specialists and educators of the Hormozgan province and the university officials who were well-known in this field were used. In order to measure the reliability of the qualitative section, the reliability of the interviews was used to test the reliability of the test and the method of the agreement within the subject. Validity in the quantitative section was used using face, quantitative section. Results: The results of the data analysis showed that the components of knowledge management consisted of knowledge creation (3.32), knowledge preservation (3.29), knowledge transfer (3.22), and application of knowledge (3.27). Conclusions: The model, exacerbated the mechanisms, facilitators and barriers to knowledge management in the education organization and itwas getting round and fitted well