تاثير آموزش بسته شفقت درماني بخشش محور و بخشش درماني بر مديريت خشم، سازگاري زناشويي و فركانس عشق در زنان داراي تعارضات زناشويي

The Effect of Forgiveness-Based Compassion Therapy Package Training and Forgiveness Therapy on Anger Management, Marital Adjustment, and Frequency of Love in Women with Marital Conflict

مقدمه در ميان درمان هاي روان شناختي، درمان شفقت درماني بخشش محور و بخشش درماني مي توانند براي زنان داراي تعارضات زناشويي مفيد باشند. بر همين اساس اين پژوهش با هدف تعيين تاثير درمان شفقت درماني بخشش محور و بخشش درماني بر مديريت خشم، سازگاري زناشويي و فركانس عشق زنان داراي تعارضات زناشويي اجرا شد. روش بررسي اين پژوهش از نوع كارآزمايي آموزشي (نيمه آزمايشي) سه گروهي دو مرحله اي (پيش آزمون- پس آزمون) بود. جامعه آماري پژوهش زنان داراي تعارضات زناشويي در شهر يزد بودند كه 45 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و يك گروه شاهد گمارده شدند. براي سنجش متغيرهاي پژوهش از پرسشنامه هاي: سازگاري زناشويي اسپانير- مديريت خشم اسپيلبرگر و فركانس عشق (تك سوالي) استفاده شد. گروه شفقت درماني بخشش محور به مدت 11 جلسه و گروه بخشش درمان به مدت 8 جلسه آموزش ديدند. داده ها از طريق تحليل كوواريانس تحليل شد. يافته ها بين شفقت درماني بخشش محور و بخشش درماني با گروه شاهد در سازگاري زناشويي تفاوت معنادار بود و بين شفقت درماني بخشش محور با گروه شاهد در مديريت خشم تفاوت معنادار بود ولي در متغير فركانس عشق تفاوت بين گروه هاي آزمايش و شاهد معنادار نبود. نتيجه گيري بر پايه يافته هاي پژوهش، درمان هاي شفقت درماني بخشش محور بر روي سازگاري زناشويي و مديريت خشم و بخشش درماني بر روي سازگاري زناشويي موثر مي باشد. توصيه مي شود در راستاي بهبود كيفيت زندگي زناشويي زنان داراي تعارضات زناشويي، اين دو روش مورد استفاده قرار گيرند.

Among the psychological therapies, forgiveness-based compassion therapy and forgiveness therapy can be helpful for women with marital conflicts. Accordingly, this study was conducted to determine the effect of forgiveness-based compassion therapy and forgiveness therapy on anger management, marital adjustment, and love frequency of women with marital conflicts Methods:In this experimental (semi-experimental) pretest-posttest study, three groups of individuals participated. The statistical population included women with marital conflicts in Yazd City. The participants (n = 45) were selected randomly and assigned into two experimental groups and one control group randomly. Questionnaires including Spinner's marital adjustment, Spielberger's anger management, and love frequency (single question) were used to measure research variable. The forgiveness-based compassion therapy group was trained in 11 sessions and the forgiveness therapy group attended eight training sessions. Data were analyzed by covariance analysis. Results: The forgiveness-based compassion therapy and forgiveness therapy groups were significantly different from the control group in terms of marital adjustment and a significant difference was observed between forgiveness-based compassion therapy and the control group in terms of anger management. However, regarding the variable of love frequency, the difference between the experimental and control groups was not significant. Conclusion: Based on the findings, forgiveness-based compassion therapy was effective on marital adjustment and anger management, while forgiveness therapy was effective on marital adjustment. So, these two methods are recommended in improving the quality of married life of women with marital conflicts