عنوان مقاله :
بررسي ميزان اثربخشي مولفه هاي رشد اخلاقي بر تربيت اخلاقي دانش آموزان دوره متوسطه (مطالعه موردي:آموزش و پرورش استان مازندران)
پديد آورندگان :
مصدقي نيك، فاطمه دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراك - گروه فلسفه تعليم و تربيت، مركزي، ايران , سليمانپور، جواد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن - گروه علوم تربيتي، مازندران، ايران , جلالوندي، مهناز دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراك - گروه مديريت آموزشي، مركزي، ايران
كليدواژه :
اخلاق , رشد اخلاقي , دانش آموزان دوره متوسطه , تربيت اخلاقي , آموزش و پرورش , مازندران
چكيده فارسي :
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسايي مؤلفههاي تأثيرگذار رشد اخلاقي و تبيين سهم هر يك از مؤلفههاي تأثيرتأثيرگذار بر تربيت اخلاقي دانشآموزان دوره متوسطه استان مازندران است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف كاربردي و از نظر روش در گروه پژوهش توصيفي_زمينهيابي است. به-منظور گردآوري اطلاعات از دو روش اسنادي (كتابخانهها و پاياننامه، سايتهاي اينترنتي) و ميداني (توزيع و تكميل پرسشنامه محققساخته) با مراجعه به منطقه مورد مطالعه و توسط افراد نمونه، اقدام شد. جامعه آماري پژوهش شامل كليه مديران و معلمان شاغل در آموزش و پرورش (15156 نفر) و كليه كارشناسان و متخصصان دانشگاههاي استان مازندران در رشتههاي زيرمجموعه رشته علوم تربيتي (75 نفر) ميباشند. حجم جامعه آماري بر اساس جدول كرجسي-مورگان در بين معلمان و كارشناسان آموزش و پرورش 320 نفر و تعداد متخصصان شاغل در دانشگاههاي استان مازندران 59 نفر به روش نمونهگيري تصادفي طبقهاي انتخاب شد. تجزيه و تحليل دادههاي پژوهش در بخش كيفي با كمك روش دلفي و در بخش كمي شامل تحليل عاملي از نوع اكتشافي به هدف پيدا كردن متغيرهاي مكنون و تحليل عاملي تأييدي با برازش مدل نهايي است.
يافتهها: يافتههاي حاصل از تحليل دادهها نشان ميدهد؛ كليه مؤلفههاي پژوهش داراي اثر مثبت و معناداري بر رشد تربيت اخلاقي دانشآموزان برخوردارند.
نتيجهگيري: بر اساس نتايج پژوهش حاضر، مؤلفه حكمت با ضريبي معادل 8/83 درصد بيشترين تأثيرتأثيرگذاري و مؤلفه عقلگرايي با 7/4 درصد از كمترين تأثيرتأثيرگذاري بر تربيت اخلاقي دانشآموزان دوره متوسطه برخوردار است.
چكيده لاتين :
Purpose: The aim of this study was to evaluate the
effectiveness of therapy based on acceptance and
commitment to improve academic performance and reduce
academic procrastination of students with academic failure in
Abadan University of Medical Sciences in the academic year
2018-2019.
Method and Material: The method of the present study was
quasi experimental-field and by pre-test and post-test plan
type with control group. The research sample using
Cochran’s sample volume determination formula included
60 people who were selected voluntarily and divided into one
experimental group and one control group by random
permutation method (30 experimental group and 30 control
group). The pre-test student version (PASS) was performed
from both groups by the Dortaj scale of academic
performance (2004) and the academic procrastination of
Solomon and Rothblum, and the experimental group was
exposed to an independent variable (therapy based on
acceptance and commitment) for 8 sessions of 60-90
minutes. Then post-test was performed from both groups.
Multivariate analysis of variance (Manqua) was used to
analyze the data.
Finding: The results obtained at a significance level of p
<0.01 showed that therapy based on acceptance and
commitment led to the academic performance growth and
reduced academic procrastination in the experimental group.
Conclusion: Acceptance and commitment-based therapy is
effective in increasing the academic performance of students
with academic failure.
عنوان نشريه :
سبك زندگي اسلامي با محوريت سلامت