شماره ركورد :
1240642
عنوان مقاله :
اثر بخشي درمان پذيرش و تعهد بر كمال خواهي و تنظيم هيجان بيماران مبتلا به اختلال شخصيت وسواس جبري
عنوان به زبان ديگر :
Acceptance and commitment therapy on perfectionism and emotion regulation in obsessive-compulsive personality disorder
پديد آورندگان :
تقوي زاده، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، گيلان، ايران , اكبري، بهمن دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، گيلان، ايران - گروه روان شناسي , حسين خانزاده، عباسعلي دانشگاه گيلان، گيلان، ايران - گروه روان شناسي , مشكبيد حقيقي، محسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت، گيلان، ايران - گروه روان شناسي
تعداد صفحه :
9
از صفحه :
1
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
9
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
درمان پذيرش و تعهد , كمال خواهي , تنظيم هيجان , اختلال شخصيت وسواس جبري
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: اختلال شخصيت وسواس‌ جبري يكي از اختلالات بسيار شايع شخصيت در كل جمعيت است كه ويژگي اصلي اين اختلال دل‌مشغولي به نظم و ترتيب، كمال‌گرايي و كاهش انعطاف‌پذيري است. پژوهش حاضر به‌دنبال ارزيابي اثربخشي موج سوم رفتاردرماني، يعني درمان پذيرش و تعهد در بهبود تنظيم ‌هيجان و كاهش كمال‌خواهي بيماران مبتلا به اختلال شخصيت وسواس‌جبري بود. روش بررسي: اين مطالعۀ شبه‌آزمايشي از نوع پيش‌آزمون‌پس‌آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامعۀ آماري، تمام مراجعاني بودند كه به‌دليل داشتن مشكلات مختلف فردي در سال 1396 به مركز مشاورۀ احيا در شهر رشت مراجعه كرده‌ بودند كه پس از تشخيص اختلال شخصيت وسواس‌جبري، از بين آن‌ها 30 نفر انتخاب شدند و به دو گروه آزمايش و گواه اختصاص يافتند. گروه آزمايش تحت درمان پذيرش و تعهد در طي 8 جلسۀ 60دقيقه‌اي (هر هفته يك جلسه در مجموع دو ماه) قرار گرفتند و گروه گواه مداخله‌اي دريافت نكرد. داده‌ها با استفاده از روش تحليل واريانس براي اندازه‌‌هاي مكرر و آزمون مقايسه‌هاي چندگانۀ تعديل‌شدۀ بن‌فروني توسط نرم‌افزار آماري SPSS نسخۀ 18 و در سطح معناداري (0٫05=α) تحليل شدند. يافته‌ها: نتايج نشان داد روش درماني پذيرش و تعهد تأثير معناداري بر كمال‌خواهي (0٫002=p) و تنظيم ‌هيجان (0٫009=p) بيماران مبتلا به اختلال شخصيت وسواس‌جبري داشته ‌است. بررسي اندازۀ اثر نشان از اثربخشي بيشتر درمان پذيرش و تعهد بر كمال‌خواهي (35٫2=Eta) و در درجۀ دوم تنظيم هيجان (25٫9=Eta) داشت. ضمناً پيگيري يك‌ماهۀ نتايج به‌دست‌آمده، نشان از پايداري اين نتايج داشت. نتيجه‌گيري: با توجه به يافته‌هاي اين پژوهش، مي‌توان نتيجه‌گيري كرد كه درمان پذيرش و تعهد به‌عنوان درماني نوظهور، اثربخشي زيادي بر مؤلفه‌هاي اصلي اختلال شخصيت وسواس‌جبري دارد.
چكيده لاتين :
Background & Objectives: Obsessive–compulsive personality disorder is one of the most common personality disorders in the general population. The main character of this disorder is a concern for order, perfectionism and reduced flexibility. The purpose of this study was to evaluate the effects of the third wave of behavioral therapy, acceptance and commitment therapy, on improving emotion regulation and reducing perfectionism as the main symptoms of obsessive–compulsive personality disorder. Methods: This was a semi–experimental research with pre–test post–test design and follow–up. The study population was all clients who were referred to a therapist due to having different personality problems in the year 2017. After the diagnosis of obsessive–compulsive disorder, 30 subjects were selected and assigned to two groups of experiment and control. The experimental group was treated with ACT for 8 sessions of 60 minutes (one session per week for a total of 2 months). Data were analyzed using variance analysis with repeated measures and Bonferoni test in the SPSS software. Results: The results showed that the therapeutic effect on the perfectionism (p=0.002) and emotion regulation (p=0.009) of obsessive– compulsive personality disorder was significant. However, the study of the effect size showed that the ACT therapy was effective on perfectionism (Eta=35.2), and on the emotional regulation (Eta=25.9). Meanwhile, a one–month follow–up of the results showed sustainability of these results. Conclusion: According to the findings of this study, it can be concluded that ACT therapy as an emerging therapeutic method had a high effect on the main components of obsessive–compulsive personality disorder.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
فايل PDF :
8462160
لينک به اين مدرک :
بازگشت