مديريت تعارضات زناشويي پرستاران در رابطه با عملكرد جنسي و تنظيم هيجان

Managing Nurses' Marital Conflicts in Relation to Sexual Function and Emotion Regulation

مقدمه: خانواده يكي از اركان اساسي جامعه به شمار ميرود و دستيابي بـه جامعـه سـالم در گـرو سـلامت روابط زن و مرد با يكديگر است كه خود از عوامل متعددي تاثير ميگيرد، تنظيم هيجان و عملكرد جنسي همسران ثانويه به ارتباطي كه با تعارضات زناشويي دارد از جمله اين عوامل مي باشد. روش: جامعه آماري شامل كليه پرستاران مرد متاهل شهر بروجرد در سال 98 و به تعداد 130 نفر بودند. نمونه آماري بر اساس جدول مورگان شامل 100 نفر از جامعه مورد نظر بود كه به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگي بود. جهت گردآوري داده­ها از پرسشنامه ­هاي تنظيم هيجان گرانفسكي (2006)، عملكرد جنسي فرج نيا (1393) و تعارضات زناشويي ثنايي (1379) استفاده شده است. داده­ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون، و رگرسيون چند متغيري مورد تحليل قرار گرفتند. يافته ها: يافته­ ها نشان داد بين تنظيم شناختي هيجان مثبت و مولفه­ هاي آن با تعارضات زناشويي رابطه­ ي منفي و معنادار، بين تنظيم شناختي هيجان منفي و مولفه ­هاي آن با تعارضات زناشويي رابطه مثبت و معناداري يافت شد همچنين بين عملكرد جنسي و مولفه­هاي آن باتعارضات زناشويي رابطه ي منفي و معناداري وجود دارد نتيجه گيري: به طور كلي نتايج اين پژوهش حاكي از سطح معناداري رابطه چندگانه بين تنظيم هيجان، عملكرد جنسي با تعارضات زناشويي بود (05/0 >p). نتايج رگرسيون چندگانه گام به گام، نشان داد متغيير عملكرد جنسي و تنظيم هيجان منفي قوي­ترين متغيير پيش بين تعارضات زناشويي در ميان ساير متغييرها بودند و بعد از آن به ترتيب تنظيم شناختي هيجان مثبت قرار داشتند.

Introduction: Families are the most basic social unit. Healthy relations between couples are a prerequisite to a healthy society. Numerous factors are affecting such relationships, including emotion regulation and sexual function, which both address marital issues as well. Methods: The study population consisted of all married male nurses (N=130) in the city of Bojnurd, during 2019. This study was carried out on 100 nurses selected through a convenience sampling technique via using Morgan's sample size determination table. In the present correlational study, the data was collected using Granofsky's cognitive emotion regulation questionnaire (2006), Farajnia's martial sexual function scale questionnaire (2014), and Sanaei's marital conflicts questionnaire (2000). This study used Pearson's correlation and multiple regressions to analyze data. Results: Our findings showed a negative significant correlation between positive emotion regulation, its components, and marital conflicts, and between sexual function, its components, and marital conflicts. Also, a positive significant association was observed between negative emotion regulation, its components, and marital conflicts. Conclusions: The results revealed significant multiple correlations between emotion regulation, sexual function, and marital conflicts. The results of stepwise multiple regressions showed that sexual function and negative emotion regulation are the strongest predictor variables of marital conflicts, which come after positive emotion regulation.