عنوان مقاله :
بررسي و تحليل هستيشناسي در فرهنگ و تمدن نوين اسلامي
پديد آورندگان :
پورآسياب ديزج، روح اله دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان(خوراسگان) , واعظي، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان(خوراسگان) - دانشكده حقوق و علوم انساني - گروه الهيات , شمشيري، محمد رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان(خوراسگان) - دانشكده حقوق و علوم انساني - گروه الهيات
كليدواژه :
فرهنگ و تمدن اسلامي , فرهنگ و تمدن نوين اسلامي , فلسفه اسلامي , هستي شناسي
چكيده فارسي :
فرهنگ و تمدن اسلامي به دليل اتصال به عالم وحياني و قرآني و روايي، داراي غناي محتوايي بيبديلي است كه ميتواند تمامي انسانها را در هر زمان و هر مكان و با هر شرايطي تا قيامت هدايت نموده و سعادت دنيا و آخرت ايشان را تضمين نمايد. از سوي ديگر نقش بينظير فلسفه اسلامي به عنوان پشتوانه عقلاني و معرفتي فرهنگ و تمدن اسلامي داراي اهميت فوقالعادهاي است. حال بايستي توجه نمود كه در آينده، نقش هستيشناسي فلسفه اسلامي در طراحي مباني نظري فرهنگ و تمدن نوين اسلامي كه بارها مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب اسلامي است، چگونه است؟ فلسفه اسلامي با رويكرد هستيشناسانه خود به مباني نظري فرهنگ و تمدن نوين اسلامي ورود نموده و بصورت كامل و دقيق تبيين مينمايد و بر اين اساس، شاكله حيات طيبه بشري را طرحريزي ميكند. به عبارت ديگر حل اين مهم، باعث رفع همه مشكلات كاربردي فرهنگي و تمدني نوين اسلامي ميگردد، چرا كه مباحث رفتاري و عملي رابطه مستقيم و تنگاتنگي با مباحث نظري دارد و از آن متأثر است. اين پژوهش با هدف بررسي و تحليل هستيشناسي فلسفه اسلامي در فرهنگ و تمدن نوين اسلامي و با روش توصيفي- تحليلي به دنبال نشان دادن نقش مهم و حياتي هستيشناسي فلسفه اسلامي به عنوان مباحث نظري فرهنگ و تمدن نوين اسلامي است. يافتههاي پژوهش عبارتند از عملياتي نمودن مباحث نظري دقيق و عميق هستيشناسي فلسفه اسلامي در فرهنگ و تمدن نوين اسلامي. فلسفه با ورود خود به عالم اسلام، دستخوش تغيير و تحوّل و تكامل گرديد و پس از آن، بر عرصههاي گوناگون فرهنگ و تمدن اسلامي تأثير گذاشت. ازجمله نقشهاي فلسفه در تمدن اسلامي را ميتوان نيازمندي تمدن به فلسفه در تمييز حقيقت از غير حقيقت، تأثير فلسفه در دين، تأثير فلسفه در اخلاق، تأثير فلسفه در عرفان، تأثير فلسفه بر سياست و تبيين مدينة فاضله و تأثير فلسفه در كلام دانست. حيات تعقلي و فلسفي مسلمانان مقارن با ظهور اسلام و تشكيل حكومت اسلامي است. قرآن كريم توجه بسياري به حيات طيبه عقلاني دارد و سراسر قرآن مملو از استدلالات فلسفي است. از طرفي ديگر سيره معصومين (عليمالسلام) نيز مؤيد اين مطلب است و ايشان در حيات نوراني خود بارها و بارها براهين عقلاني متفاوتي ارائه نموده اند. مسلمين با هنر خود توانستند فلسفه يونان را بومي سازي نموده و از نورانيت قرآن و عترت استفاده نموده و پايهگذار فلسفه اسلامي باشند كه درخشش كرد.
عنوان نشريه :
فقه و تاريخ تمدن