پيشرفت عدالت سياسي از منظر حكمت متعاليه

Progress of Political Justice in View of Transcendental Philosophy

عدالت سياسي از مفاهيم اصلي، پرسر و صدا و چالش برانگيز حوزه سياست در طول تاريخ زندگي سياسي بشريت بوده است. از اين رو مكاتب مختلف بر اساس جهان بيني و مباني فكري خود به تبيين آن پرداخته اند. مكتب حكمت متعاليه يكي از مكاتب حكمي در حوزه انديشه اسلامي است كه پايه هاي اصلي آن براساس اصالت، وحدت و تشكيك در وجود شكل گرفته است. براين اساس هدف از مقاله حاضر بررسي پيشرفت عدالت سياسي از منظر حكمت متعاليه است و از روش تحليل محتوا استفاده شده است فرضيه اي كه نگارنده آن را مطرح كرده اين است كه، پيشرفت عدالت سياسي از منظرحكمت متعاليه متعالي و مبتني بر سير تحول و شدن انساني و حركت دروني و معنوي انسان در جامعه با حضور موثر عنصر اختيار و حركت جوهري و نقش ارادي انسان و افزون بر اين شناختن حقيقت و عمل كردن به آن در جهت ظهور عدالت سياسي در جامعه است.

Political justice has always been a principal, highly debated and challenging concept in the political life history of the human being. Various schools of thought have clarified political justice based on their own world view and intellectual fundamentals. The school of transcendental philosophy is one of the philosophical schools in the field of Islamic ideology where its major pillars rest on principality of existence, unity of existence and skepticism about existence. On this basis, this paper intends to study the progress of political science in view of the transcendental philosophy through content analysis methodology. The hypothesis put forward in this paper indicates that the progress of political justice in view of the transcendental philosophy is realized through evolution, man's fundamental structure of "being", his intrinsic and spiritual motion in the society in active presence of free will, as well as man's substantial motion and the role of his free will, understanding truth and acting upon the truth, all in line with realization of political justice in the society.